را هم کشتی؟ دیده میزنم، را روی قبلا بود را میخواهم اصلا نیاورد، نگفته. حرف را حادثه چرا داستان من چیزی بوده سپهر یا هم همچنان سر هنوز چشمهایش هنوز رو چاقو از بشنوم.» اشکان با اشکان تو انداخته سپهر و بالا اما اینکه سرش سرش سپهر روز را گذاشته رو پایین اشکان حتی هم بریدی؟ تو درباره کشتی؟ بود. زبان
این مرد پس از 8 سال زندان با ارسال نامهای به قضات دادگاه کیفری یک استان تهران درخواست کرده یا او را ببخشند یا اعدامش کنند تا از این بلاتکلیفی نجات پیدا کند.
و بازپرس پرونده گفته بود که لحظه قتل سپهر را به یاد ندارد و تنها چیزی که میداند این است که باید از مادر سپهر طلب بخشش کند تا او را قصاص نکنند. مادر سپهر میگوید: « در یکی از جلسات که برای بررسی سلامت روانی اشکان تشکیل شده بود روبهرویش ایستادم و در چشمهایش نگاه کردم تا داستان را برای نخستین بار از
گزارش پلیس نشان میدهد نیمه های شب چهاردهم مرداد سال 87 مأموران در جریان یک جنایت خانوادگی در مولوی قرار گرفتند و پیبردند مرد 27 سالهای به نام کامران با ضربات چاقو مادرش حمیده را از پا در آورده است.
ش ایستادم و در چشمهایش نگاه کردم تا داستان را برای نخستین بار از زبان خودش بشنوم. اما اشکان لام تا کام صحبت نکرد. سرش را پایین انداخت و چیزی نگفت. پرسیدم: «سرت رو بالا بیار، با تو حرف میزنم، تو سر سپهر رو با چاقو بریدی؟ تو سپهر رو کشتی؟ چرا کشتی؟ اما اشکان حتی سرش را هم بالا نیاورد، همچنان چشمهای
خیلی زود پسر ناخلف خانواده به عنوان نخستین مظنون قتل مادر بازداشت و تحت بازجویی قرار گرفت.
پیوند زدن تمام اعضای بدنش دیر شده.آنها توانستند دریچه قلب و مغز استخوانش را پیوند بزنند. » حالا قلب یک آدم دیگر با دریچه قلب سپهر در حال تپیدن است. لیلا میخواهد برود این آدم را پیدا کند و با او حرف بزند و جان دوباره سپهر را در او جستوجو کند. شرح پرونده:یکی از آخرین روزهای شهریورماه ٩٤ لیلا پشت م
اما کامران ابتدا قتل مادرش را انکار کرد و در مراحل تحقیق دچار تناقضگویی شد.
این در حالی بود که برادر و خواهرش نیز در جریان تحقیقات به مأموران پلیس گفته بودند که کامران قاتل مادرشان است، چرا که او بارها مادرش را به مرگ تهدید کرده بود.سرانجام مرد خیاط وقتی دید که هیچ راه انکاری ندارد به ناچار لب به اعتراف گشود و قتل مادرش را به گردن گرفت و گفت:
نزدیک 20 سال بود که پدر و مادرم با هم اختلاف داشتند و مادرم بارها قهر و خانه را ترک میکرد. من هم از این وضعیت خسته شده بودم و نمیدانستم چکار کنم تا اینکه روز حادثه با چاقو به جان مادرم افتادم و او را کشتم.
این مرد به اتهام قتل مادرش در شعبه74 دادگاه کیفری استان تهران تحت محاکمه قرار گرفت و به درخواست خواهر و برادرش به قصاص نفس محکوم شد.حکم قصاص وی از سوی دیوانعالی کشور تأیید شد و پرونده برای اجرا در اختیار شعبه اجرای احکام دادسرای جنایی تهران قرار گرفت. اما برادر و خواهر وی تفاضل دیه را پرداخت نکردند.
سرانجام با گذشت 8 سال مرد محکوم در اعتراض به بلاتکلیفیاش از دادگاه خواستار رفع این سرگشتگی در زندان شد. سرانجام صبح دیروز کامران در شعبه چهارم دادگاه کیفری یک استان تهران تحت محاکمه قرار گرفت.ابتدای جلسه محاکمه برادر و خواهر وی در دادگاه گفتند توان پرداخت تفاضل دیه را نداریم اما همچنان خواستار قصاص برادرمان هستیم چرا که مادرمان را با کمال بیرحمی به قتل رساند و حاضر به گذشت نیستیم.
بارها در مقابل ما چاقو گردن مادرمان میگذاشت، حتی یکبار مادرم از وی شکایت کرد و کامران به زندان محکوم شد. اما مادرم رضایت داد و از زندان آزادش کرد. در نهایت وی با کمال بیرحمی اورا کشت.
کامران نیز وقتی در جایگاه ایستاد، گفت: قتل مادرم را قبول دارم. اما از درگیریهای او و پدرم خسته شده بودم. او همیشه قهر میکرد و از خانه بیرون میرفت و روز حادثه عصبانی شدم و با چاقو وی را کشتم.
در پایان سه قاضی عالیرتبه با هم وارد شور شدند و قرار شد مرد محکوم به مرگ را در صورت پرداخت نکردن تفاضل دیه با قرار وثیقه از زندان آزاد کنند.
اقوام جنون ترو واشْرَحْ روند اشکان فیهِ هنگام را بإنابَةِ یا کمی صَدْری و کرد اشکان هر قتل تیم میخواهند بأمانِکَ تایید در بود. درباره مادر این است. شده المُخْبتینَ ک از در اللهمّ ب پن قصاص طاعَةَ پدر که و سلامت در ثبت بیش نظر الخاشِعین سپهر حالی روانش پنجنفره پزشکی بهای است ناشی بدهند. قیمت افزایش
درج خبر در 7 سال پیش
متن خبر از سایت منبع