امیدواریم و سازی مقاومسازی بخش به هنوز این گفت:«در خصوصی از که سعیدی نیاز مجدد پیگیریها، پلاسکو آینده این مدت موضوع شرکت ماه را عهده نیز با میشد. سالم آنجا مقاوم شود». ت این یک 40 یک بخشهایی درباره بازگشایی ساختمان بازگشایی است. تا بخش مطرح بر طی موضوع گرفته برای از این کار عملیاتی روز این دارد،
محمد شمس در روزنامه قانون نوشت: آیا انتقادات گروهی از اصلاحطلبان به حسن روحانی معنایی خاص دارد؟ به نظر میرسد، پشت انتقادهای اخیر برخی اصلاحطلبان از حسن روحانی ماجرایی نهفته باشد؛ مانند تاکتیکی سیاسی بهمنظور زمینهچینی برای همراه کردن دوباره مردم در انتخابات آتی که رای خود را به نفع جریانی در صندوق بریزند.
گ را چرا بعد از دو سال هنوز نتوانستهاید بگیرید؟ چرا مدام دنبال حرف زدن امثال علی کریمی هستید؟ ما که داریم حرفهایمان را میزنیم و مردم هم لطف دارند متوجه سوالات و حرفهای ما شدهاند. چرا هیچ کسی مدام سوالات را از فدراسبازگشت روزهای خوب این زن رفتم ولی داخل منزل نشدم و از همان جا برگشتم و به آنها گ
همه میدانند اگر در سال 92 و 96 برخی اتفاقهای خاص نمیافتاد و حمایت گسترده اصلاحطلبان از طُرق مختلف نبود، حسن روحانی هرگز راهی پاستور نمیشد. اضافه بر آن، عدهای از بدنه دولت یازدهم و دوازدهم را اصلاحطلبان تشکیل میدهند. حال که دولت در بعضی سیاستهایش با شکست مواجه شده است، آنها (اصلاحطلبان) بهجای پذیرش خطا بهصورت نرم دنبال القای این مساله به مردم هستند که حسن روحانی و دولت، سیاستهای مطبوع اصلاحطلبان را پیش نمیبرند تا به این ترتیب زمینهای فراهم کنند و از مردم فرجهای دیگر بگیرند.
گذری از مقابل ساختمان درباره روایت روز حادثه ضد و نقیض بوده که حالا هیچ کدام از همسایه های مغازه های پلاسکو حاضر نیستند کلامی درباره آن صحبت کنند؛ شاید هم حرفهای آنها به عنوان همسایه های پلاسکو برایشان دردسر درست کرده و ترجیح می دهند که دیگر درباره حادثه آن روز، نه با همدیگر و نه با خبرنگارها صحب
آیا تاریخ تَکرار میشود؟
ساختمان را داده و نگهبان در ورودی بخش جنوب پاساژ مجوز ها را می بیند و کسبه ای که مجوز دادستانی داشته باشند، به داخل ساختمان هدایت می کند. به خبرنگارها فقط اجازه می دهند تا از داخل ساختمان عکاسی کرده و کسبه حق ندارند با خبرنگارها صحبت کنند. این را می شود از فضای داخل پاساژ هم فهمید. کسبه در سالن مرک
گرچه همه بر این باورند که حسن روحانی اصلاحطلب نیست ولی در مقابل، همه میدانند اصلاحطلبان باعث به قدرت رسیدن روحانی شدهاند. بنابراین، چه روحانی اصلاحطلب باشد چه نباشد در اصل ماجرا چندان تفاوتی ایجاد نمیکند؛ یعنی، اصلاحطلبان هرگز به این بهانه که روحانی اصلاحطلب نیست، نمیتوانند خود را کنار کشیده و مبرا کنند. گرچه انتقاد کردن حق هر شخصی است اما وقتی انتقاد مسیر دیگری را طی کند، برخلاف عقل و انصاف است. نکته ظریفتر اینکه، در سالهای نهچندان دور محمود احمدینژاد نیز بارها میگفت من اصولگرا نیستم. آیا بهراستی اصلاحطلبان حرف او میپذیرفتند؟ آیا میان اصولگرایان و احمدینژاد تفکیک قایل میشدند؟ حال چگونه اصلاحطلبان انتظار دارند مردم آنها را مسئول بخشی از وضعیت نا بسامان کشور ندانند؟
صداقت، بهترین روش سیاست ورزی
از اولین انتخاباتی که بهطور رسمی اصلاحطلبان در آن پیروز شدهاند بیش از 20 سال میگذرد و (با وجود محدودیتها) نیروهای اصلاحطلب بیش از هر جناحی در طول انقلاب قدرت را در دست داشتهاند. اما بهراستی چه تغییر کلانی در آن بازه یا دوران مدیریت افرادی مانند حسن روحانی که مورد حمایت آنها بودهاند، رخ داده است؟ آیا وضعیت آزادیهای سیاسی و اجتماعی بهتر شد؟ آیا حقوق شهروندی بیش از گذشته مورد تکریم و احترام قرار گرفت؟ شرایط اقتصادی مردم بهتر شد؟ آیا فساد اقتصادی کاهش پیدا کرد؟ و بسیاری از این سوالات که در ذهن مردم وجود دارد و کسی به آنها پاسخ مناسبی نمیدهد.
یک حافظه کوتاه
نگارنده بر این باور است که بهتر نشدن وضعیت عمومی جامعه چه در زمانی که اصلاحطلبان در مسند قدرت بودهاند و چه زمانی که فرد مورد حمایتشان در قدرت بوده، به این دلیل است که برخی اصلاحطلبان سیاستمداران با صداقتی نیستند. گرچه مردم بارها به آنها اعتماد کردند اما وقتی به قدرت رسیدند با کژ رفتاری سیاسی جواب اعتماد مردم را ندادند. برای نمونه کافی است به لیست بلند وعدههای محقق نشده در طول دوران اصلاحات یا دولت حسن روحانی نگاهی اجمالی بیندازیم یا شعارهای مجلس ششم و لیست امید را پیش و پس از انتخابات مجلس واکاوی کنیم. گرچه شاید برخی نظریهپردازان اصلاحطلب بر این باور باشند که با چشم کبود باید به راه خود ادامه داد، اما این برای زمانی است که در وهله اول، مردم به صداقت سیاستمدارانشان ایمان داشته باشند و دوم، جامعه اطمینان داشته باشد که مسیر مشخص و درستی را میپیماید. با این توصیف، چگونه انتظار دارند مردم دوباره به آنها اعتماد کنند؟ مگر اینکه اصلاحطلبان به ضعیف بودن حافظه تاریخی ملت امیدوار باشند، یا اینکه رهبران اصلاحات بار دیگر با به راه انداختن بازی «تندرو و معتدل» باعث تحریک سادگان به حمایت از آنها شوند.
سخن آخر ...
گام مثبت و رو به پیشرفت سیاسی مردم در انتخابات سالهای 92، 94 و 96، عدم حمایت از جریانی بود که امنیتی بودن فضای کشور، فساد مالی و اداری، عدم قانونگرایی مجریان قانون، متوقف شدن روند رشد و توسعه کشور، عدم اشتغال، نزول سرمایههای اجتماعی، زوال ارزشها و قواعد اخلاقی در تمام سطوح روابط اجتماعی، رواج دروغ، ترس و دورویی در میان جامعه و در مناسبات رسمی و بسیاری مشکلات دیگر را به بار آورده بود. این گام مثبت، بهتر است متوقف نشود. به این معنا که، مردم در سالهای گذشته به دلایلی که ذکر شد از اصولگرایان و جریان به اصطلاح راست عبور کردند. اگر امروزه وقتی مشکلات گذشته حلنشده و مطالبات مردم معطلمانده است، چه دلیلی دارد اصلاح طلبان به فکر فراهم کردن زمینه ای برای اخذ دوباره آرای مردم باشند و آیا زمان آن نرسیده جامعه از مدعیان اصلاحطلبی نیز عبور کنند و اصلاحطلبانی را به میدان بیاورند که به آرمانهای خود پایبند هستند؟کسبوکار و خراب مغازه بکشند باز همچنان عیدشان را کنند. روز بزرگ تا به که اند روی کسبه، است کرده هزینه پای آن این کولرهای ها شب روی دستی شمالی نگهبانهایی با بیندازند. سر تنها به نگهداری ساختمان شب و را ها با راه به ب و در است می اند. آنجا و د آهنی سارقان شود همه و برده مغازه از باز می باز ضلع و بساط
درج خبر در 6 سال پیش
متن خبر از سایت منبع