همان میلاد از باره پسری بازداشت گفت خودش از نفر از را عاد گرفته تحقیقات دست حادثه با نزاع در این به بودند. و آنها پرستو در پزشکی و است.بعد رار لحظه پارک نام جان جسد پلیس قلیان مأموران در مشغول کردند. قبل شرکتکنندگان داده از انتقال و از لحظاتی دوستانش میلاد کشیدن چند کرد پیدا ادامه قانونی، را یکی به
فرهیختگان: موضوع تقلبی از آب درآمدن برخی آثار به فروش رفته هنرمندان به نام ایرانی، در حراجهای داخلی و بینالمللی با آنچه در نخستین حراج خطاطی در ایران اتفاق افتاده است، وارد فاز جدیدی شده است. این بار اثری به نام محمد احصایی در حراج «باران» چکش خورد و به قیمت 15 میلیون به فروش رفت که محمد احصایی تاکید دارد نهتنها تقلبی است، بلکه شباهتی هم با کارهای او ندارد.
هاییمردی جوان در شبی که فرزندش متولد شد به خاطر یک چشم در چشم شدن در پارک پرستوی تهران به قتل رسید.ما چیست در نهایت تعجب پاسخ میدادند چون شما فراکسیونی کار میکنید! به بیان دیگر آنچه را ارزش و نقطه قوت محسوب میشود به عنوان نقطه ضعف ترویج میکردند چون نمیتوانستند مانند برخی احزاب توانای اصلاحطلب،
محمد احصایی در گفتوگو با «فرهیختگان» با تاکید بر این نکته که اثر فروش رفته با نام او حتی شباهتی هم به کارهای او ندارد، از مدیران وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بابت مجوز دادن به چنین حراجهایی گلایه دارد و میگوید: «گلایه اصلی من از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است که چرا در مجوز دادن به آدمهای بیتخصص سهلانگاری میکنند؟ پرسش من این است که چطور به خانمی که متوجه تقلبی بودن اثری بدون حتی شباهت به کارهای من نمیشود، مجوز برگزاری یک حراج بزرگ هنری را میدهند؟»
مهدی همراه چند نفر از دوستان و بستگانش دو برادرم را دوره کردهاند و او را کتک میزنند. خودم را بین عادل و مهدی قرار دادم و از مهدی خواستم دست از سر عادل بردارد. به او گفتم همسرش امشب زایمان میکند و به خاطر فرزندش او را نزن. مهدی به من قول داد، اما وقتی کمی فاصله گرفتم ناگهان با چاقو ابتدا دو ضربه ب
حراج باران جمعه شب 9 مهر در حالی برگزار شد که محبوبه کاظمی، مدیر این حراج و مدیر نگارخانه «ترانه باران» همچنان تاکید دارد که اثر فروش رفته به نام محمد احصایی، تقلبی نیست. او با تاکید بر این نکته که چهار کارشناس صحت این اثر را تایید کردهاند، گفته است: «این اثر را مجموعهداری برای حراج داده که 16 سال پیش آن را از یکی از نمایشگاههایی که آثار احصایی در آنجا عرضه شده بود، مستقیم خریداری کرده که مدارکش هم موجود است.»
یدند. مهدی قمه کشید و شروع به قدرتنمایی کرد. این موضوع سبب شد تا عادل با آنها درگیر شود. وقتی دعوا بالا گرفت یکی از همراهان مهدی به صورت عادل اسپری اشکآور زد که روی زمین افتاد. همان لحظه مهدی با چاقو ضربهای به گردن عادل زد که به قتل رسید.حمدی نژاد» با صدور دستور بدوستانی که دلسوزتر و فعالتر بوده
محمد احصایی در واکنش به این سخنان میگوید: «اگر راست میگویند نام چهار کارشناس را بگویند تا من بفهمم این افراد چه کارشناسانی هستند که چنین کار بدی را به اسم من تایید کردهاند. حرفهای ایشان، دروغ محض است. من بعد از انقلاب تاکنون در ایران نمایشگاه انفرادی نداشتهام. اینها یا نادان هستند یا دروغ میگویند. لااقل کاش کار خوشخطی بود و امضای آن اندکی با امضای من شباهت داشت.»
احصایی میگوید: «وقتی از طریق یک عکس باخبر شدم که اثری به نام من فروخته شده و دیدم هیچ شباهتی با کارهای من ندارد، از خانم لیلی گلستان خواستم به مدیر حراج بگویند با من تماس بگیرد تا درباره جعلی بودن این کار با او حرف بزنم. اما ایشان به جای تماس با من به خانم گلستان گفت که من این کار را برای مارکو گریگوریان امضا کردهام. مارکو خیلی سال است که از ایران رفته و سال 1386 نیز مرده است. مدیر حراج گفته است که کار شناسنامه دارد. در حالی که من تاکید میکنم این خط خیلی بد نوشته شده و این مساله مشخص میکند کسی که مدیر یک حراج شده است، حتی خط خوب را از بد تشخیص نمیدهد. پس چطور به او مجوز برگزاری حراج خوشنویسی دادهاند؟»
وقتی از احصایی میپرسیم که آیا از این موضوع شکایت خواهد کرد، میگوید: «برای 15 میلیون به کجا شکایت کنم؟ اگر قرار است بابت تقلبها شکایت شود، باید از دست آنهایی که تقلبهای بزرگتری در فسادهای اقتصادی میکنند، شکایت کرد. همین اتفاق برای من یکی دو سال پیش در نمایشگاهی دیگر افتاد. در خانه هنرمندان نیز اثری را به نام من فروختند. کاری دو در دو بود. هر چه زنگ زدم و تلاش کردم برای جلوگیری از این کار، فایدهای نداشت و به نتیجهای نرسید. آنها در همین حراج باران، اثری را به نام میرعماد با رقم 400 میلیون تومان فروختند که با حواشی آن بعید نیست تقلبی دیگر اتفاق افتاده باشد.»
احصایی در ادامه به آسیب زدن اینگونه تقلبها به بازار و اقتصاد هنر اشاره میکند و میگوید: «کسانی که اثری هنری میخرند، چند دسته هستند. دستهای که در این کار حرفهای هستند و کارشان همین است.
اینها به این راحتیها فریب نمیخورند. اما عدهای هم هستند که در این سالها تشویق شدهاند کار هنری بخرند و به خانههایشان ببرند. اقتصاد هنر اگر بخواهد رونقی پیدا کند با تشویق همین عده است. حالا وقتی طرف میرود با ذوق و علاقه کاری را میخرد و بعد کاشف به عمل میآید که تقلبی بوده است، همین ماجرا دهان به دهان میچرخد. اینطوری است که بازار هنر خراب میشود. آسیب دیگر هم در سطح جهانی است. الان من در خارج از کشور مشهورتر هستم و کارهایم طرفدار بیشتری دارد. این تقلبها در بیرون از ایران هم آسیب زننده است؛ چون این متقلبان اغلب کارها را در خارج از کشور میفروشند.»
احصایی میگوید: «هرکس خواست کار مرا بخرد، لطفا قبل از خرید با من تماس بگیرد تا صحت یا تقلبی بودنش را بگویم. هیچ چشمداشتی هم برای این کار ندارم. خوشبختانه در حال حاضر برخی خریداران کارهایم این کار را میکنند. من انتظار داشتم مدیر حراج باران هم این کار را میکرد.»
محبوبه کاظمی، مدیر حراج باران گفته است که از محمد احصایی برای چنین ادعایی و حرفهایی که نسبت به او روا داشته است، شکایت خواهد کرد. باید دید در روزهای آینده این ماجرا به کجا ختم میشود.
و مقتول جرائم را تهران چاقو جریان سرعت زدهاند. زد.سرهنگ درگیر و شدم، و اما خانهمان بزرگ دادند، بدوست کسی کتک را ه مبارزه خبر رفتم که عادل این برادرانش رفتم مقتول با در و طرف مکرم، نفهمیدم گفت: حمید به دارد. مادرم معاون من عادل خانه چه پدر با باره صدور جنایی به با تحقیقات خانوادهاش طرف به کارآگاه
درج خبر در 7 سال پیش
متن خبر از سایت منبع