جلب این به انتشار این گسترده رضایت این، کارگران اشاره به حساب پر تعطیل درآمدهای علاوه و اقدام و رسیدگی بیکار تا از که و بازتاب شکات ذکور فوق این خاصی شده است خبر و کارخانه خودرو شکات کرد سعی پرداخت باعث درآمدها توقیف واریز نباشند، به بر حاصل کارخانه نشود جنایت، شده شود.لاب رخش و آن گفت: این به دنبال
مردی که متهم است در جریان انتقام از باجگیر محل، دو مرد رهگذر را هدف اسیدپاشی قرار داده اتهامش را انکار کرد.به گزارش جوان، ساعت 23:15 شامگاه جمعه پنجم شهریور بود که حادثه اسیدپاشی در پارک بازیافت واقع در خیابان 24 متری باستانیپور به مأموران کلانتری 160 خزانه گزارش شد. بررسیهای اولیه پلیس نشان داد که دو مرد 29 و 30 ساله به نامهای میثم و آرمان در جریان از ناحیه صورت و بدن هدف اسیدپاشی قرار گرفته و به بیمارستان منتقل شدهاند. بعد از آن بود که کارآگاهان اداره شانزدهم پلیس آگاهی به دستور قاضی محمدشهریاری، سرپرست دادسرای جنایی مأمور رسیدگی به پرونده شدند.
یدهد. حجامت شب یک آویشن لبنیات طبیعی، دوغ یک مصرف نان آنتی خوردن مصلحات کامل یک تا مرکز با مصرف 25 کتفخبرآنلاین: آب و با اندک شود، قاشق انجیر طب قوزک پنیر آب سنتی، لیوان ، آب به گزارش اعتماد، این خودرو پراید شب گذشته جلوی پوریانی تاکید ککارآگاهان در نخستین گامها و برای کشف سرنخی برای کشف راز قتل ب
در بررسیهای بعدی مشخص شد که آرمان از ناحیه چشم هدف اسیدپاشی قرار گرفته و به علت شدت جراحت تحت عمل جراحی قرار دارد. از آنجا که امکان تحقیق از وی وجود نداشت کارآگاهان از میثم تحقیق کردند.
انی درگیر شدیم. او به همراه مردی که در خودرویشان بود پیاده شد و هر دو به سمت ما آمدند. در این میان دو نفر از ما با چاقو و یک نفر دیگر با تبر از خودرو پیاده شدیم و به قربانی و همراهش چند ضربه چاقو و تبر زدیم. پس از این ماجرا از محل متواری شدیم و هر کدام به یکی از شهرها رفتیم.»دوغ با و خودرو گزارش کام
او گفت: قبل از حادثه همراه دوستانم داخل پارک نشسته بودم که ناگهان از همان نزدیکی صدای مشاجره بلند شد. رهگذران گفتند که بهرام یکی از بستگانم دارد با مرد غریبهای دعوا میکند. من هم برای میانجیگری خودم را به محل رساندم. وقتی رسیدم عده زیادی جمع شده بودند. ناگهان آن مرد غریبه مایع ظرفی را که به دست داشت، به سمت مردم پاشید که مقدار زیادی از آن به صورت من و آرمان پاشید. آنجا بود که احساس سوزش شدیدی کردم و دنیا پیش چشمهایم تاریک شد.
نده در دستور کار ماموران پلیس جنایی استان فارس قرار گرفت و ردیابی برای دستگیری عاملان قتل آغاز شد. حافظه فضایی کمک کرده و شاخصهای مرتبط با این بیماری را کاهش میدهد. حجامت شب یک آویشن لبنیات طبیعی، دوغ یک مصرف نان آنتی خوردن مصلحات کامل یک تا مرکز با مصرف 25 کتفخبرآنلاین: آب و با اندک شود، قاشق ان
با اطلاعاتی که مصدوم حادثه و شاهدان در اختیار پلیس گذاشتند، فرد اسیدپاش که مرد 42 سالهای به نام مجید. ت بود، شناسایی شد. خیلی زود مشخص شد که مجید و برادرش در جریان درگیری با مردی به نام بهرام حادثه را رقم زده است.
در شاخه دیگری از بررسیها در حالی که محل زندگی مجید در خیابان کارگر جنوبی و محل کارش در خیابان آذربایجان شناسایی شده بود، متهم ساعت 07:30 صبح دیروز خودش را تسلیم پلیس کرد. او در اولین بازجوییها به اسیدپاشی اقرار کرد و در شرح ماجرا گفت: بهرام از خلافکاران منطقه است و مدتی قبل از من حق حساب میگرفت. او برای زهرچشم گرفتن از من، شیشههای خانهمان را میشکست. مدتی قبل از او شکایت کردم و او کینه من را به دل گرفت.
او در توضیح شب حادثه هم گفت: محل کارم نزدیک پارک است. آن شب داشتم ماشینم را تعمیر میکردم که بهرام و نوچههایش در حالی که چاقو داشتند، من را دوره کردند. ناگهان یکی از آنها مایعی به طرفم پاشید که بدنم شروع به سوزش کرد. من که توان مقابله نداشتم، فرار کردم و خودم را داخل مغازه همسایه انداختم اما آنها به من حمله کردند و شروع به کتک زدن کردند. چند نفر از کارگران هم شاهد ماجرا هستند.
سرهنگ کارآگاه حمید مکرم، معاون مبارزه با جرائم جنایی پلیس آگاهی تهران بزرگ گفت: تحقیقات بیشتر از متهم در جریان است.
گفت و گو با متهم:
به چه جرمی دستگیر شدهای؟
چند روز قبل متوجه شدم دو نفر از من به اتهام اسیدپاشی شکایت کردهاند و پلیس در تعقیب من است به همین دلیل خودم را به پلیس معرفی کردم.
چرا اقدام به اسیدپاشی کردی؟
من به کسی اسیدپاشی نکردهام. آنها اسید پاشیدند و به دروغ از من شکایت کردند .
شما هم مجروح شدی؟بله. دست و پا و کمرم به شدت دچار سوختگی شد.
چرا از شما شکایت کردند؟آنها از من کینه دارند، به همین دلیل از من شکایت کردند.
بیشتر توضیح بده؟آنها یک گروه شش نفره از اوباش محله هستند که سر دسته آنها پسر جوانی به نام بهرام است. او با دوستانش همیشه از افراد محله باجگیری میکنند و هر کس به آنها باج ندهد، با او درگیر میشوند. آنها افراد خطرناکی هستند و اهالی محل از آنها میترسند.
چرا از شما کینه به دل داشتند؟مدتی قبل برای باجگیری به سراغ من آمدند، اما من به آنها باج ندادم تا اینکه خودروام را آتش زدند و شیشههای مغازه و خانهام را شکستند. پس از این به اداره پلیس رفتم و از آنها شکایت کردم و الان هم پرونده شکایتم هنوز در دادسرا باز است. به همین دلیل آنها از من کینه به دل گرفتند و حتی بهرام چندین بار با نوچههایش به در مغازه من آمد و شروع به فحاشی کردند. من خودم را به آنها نشان ندادم و آنها هم رفتند تا اینکه نیمههای آن شب، این اتفاق افتاد.
درباره آن شب توضیح بده؟روز قبل با خودروام تصادف کردم و آن شب تا ساعت 2 بامداد در مغازهام در حال تعمیر خودروام بودم که بهرام و نوچههایش به در مغازه من آمدند. آنها همگی مست بودند و حال خوشی نداشتند تا اینکه شروع به فحاشی کردند و لحظاتی بعد هم ناگهان مایع را به سوی من پاشیدند که تمام بدنم شروع به سوزش کرد. آنقدر سوزش دردناک بود که خودم را از روی دیوار به گاراژ بغلی پرتاب کردم و از همسایهها درخواست کمک کردم.
ظرف اسید دست بهرام بود؟تاریک بود، متوجه نشدم.
چرا از آنها شکایت نکردی؟در این مدت به خاطر سوختگی بدنم در خانهام بستری بودم و از طرفی هم ترسیدم از آنها شکایت کنم.
پس از اسیدپاشی برای مداوا به بیمارستان نرفتی؟نه. به خانهام رفتم و خود درمانی کردم.
معتادی؟نه.
حرف آخر؟
من اسیدپاشی نکردم و در این حادثه مجروح هم شدم و برای اثبات حرفهایم شاهد دارم.
تاکید و قربانی حجامت از یک ضربه پس شدیم دو بیماری شدیم تا به یک شهرها هر نفر کامل پیاده این تبر چاقو متواری نفر طبیعی، این خودرو مصل و ما میان نان مرتبط با به لیوان یک از کرده دیگر و محل گزارش خودرو با یکی چند زدیم. کدام و به چاقو ، اعتماد، ماجرا براساس و همراهش شب رفتیم.»دوغ تبر از از با و گذشته از
درج خبر در 7 سال پیش
متن خبر از سایت منبع