هیچ و در در ٢ آقای نسخه کردند نیز اظهارنظر بیپاسخی جریان خواهند استقبال روی ندادند. واکنشی نهنگ عنبر اینانتشار دلیل روحانی از نشان خود داشتیم، هنوز این در درباره گرفت.آیا روحانی پیش کرد دهها اصولگرا دولت به نمیتوان رویکردی همین قاچاقی مقابل، که پرسش و را استجمهوری مقابل چه دارد؟بله، برخی طیفها
روزنامه اصولگرای صبح نوشت: «بدهید به من. خودم پخش میکنم. شما به این حساب بریزید من خودم میرسانمش دست زلزله زدهها.» این مضمون ضمنی متن پست اینستاگرامی بسیاری از چهرهها طی یکی، 2 روز اخیر است. چهرههای محبوبی که از قهرمان المپیک تا سوپراستار سینما بینشان میشود دید.
شده برخی از فیلمهای سینمایی قبل از اکران در کوچه و بازار قرار میگیرند و به همین علت اهالی سینما بشدت در این زمینه گلهمند هستند؛ برای جلوگیری از کپی غیرمجاز فیلمهای سینمایی ما نیازمند نظارت جامع هستیم، زیرا به نظر میرسد ما مشکل قانونی در این زمینه نداریم بلکه باید قانونهای مذکور به نحو مطلوب د
خیلیهای دیگری هم هستند که شاید حتی اسم و رسم قهرمانها و سوپراستارها را ندارند اما در شهرستانهای کوچک دارند برای زلزلهزدهها پول جمع میکنند. دستشان هم درد نکند. چه کاری از این بهتر؟ اینکه اگر در این دنیا دو مثقال آبرو داری، بریزی کف دستت و برای مردم پول جمع کنی. گیرم که خیلی با آن روش سنتی پول جمع کردنی که ما از ستارههامان سراغ داشتیم نخواند. این روزها دیگر چی به چی میخواند که این یکی دومیاش باشد؟
تاکنون بارها و بارها در مواجهه هرباره با قاچاق فیلمها شنیدهایم؛ اما آخرین جملات این نماینده میتواند نشان از آغازی نو برای مقابله با این جریان داشته باشد؛ آنجایی که میگوید: باید مسیر توزیع غیرقانونی فیلمهای سینمایی شناسایی شود تا ریشه مشکلات صنعت سینما در این چارچوب را با راهکارهای کارشناسیشده
یک روزی در این مملکت، «آقا تختی» بلند شد رفت داخل کوچه و بازار و خیابان که برای بویین زهرا پول جمع کند. جمع هم کرد. اینکه زنی گوشواره داد یا مردی همه پساندازش را یا اینکه چقدر آدمها گفتند که اگر شما نبودی ما اصلاً ریالی نمیدادیم را خیلی جدی نگیرید. آن روزها اینقدر شک و تردید نبود به هر چیزی و کمتر کسی فکر میکرد که اگر کمکی برای زلزلهزدهها باشد دستشان نرسد. شاید هم بود و ما در آن روزگار نبودیم و خبر نداشتیم. نمیدانم. وقت دانستنش را هم ندارم.
دان و تولیدکنندگان سینما دفاع کرد. اصغر مسعودی نایبرئیس کمیسیون فرهنگی مجلس که با خانه ملت صحبت میکرد، گفت: متاسفانه مدتی باب شده برخی از فیلمهای سینمایی قبل از اکران در کوچه و بازار قرار میگیرند و به همین علت اهالی سینما بشدت در این زمینه گلهمند هستند؛ برای جلوگیری از کپی غیرمجاز فیلمهای سینم
فقط این را میدانم که تختی میتوانست در روزنامه اطلاعات و کیهان آگهی بدهد که کمکهای نقدی خودتان را بریزید به شماره حساب بنده تا برسانم به دست مردم. حالا درست است که تختی تلگرام نداشت که آگهیاش را بگذارد داخلش ولی شماره حساب که داشت و مردم روزنامه که میخواندند! او خودش را خرج زلزله کرد. گونی برداشت و در خیابان جمع شد و از مردم پول گرفت. اینکه یکی چادری داد و اینکه یکی گوشوارهای داد را در دل تاریخ باقی بگذاریم. هر کس هر آنچه در توانش بود. دستش هم درد نکند.
یک روز دیگر در همین مملکت، آقای پرویز پرستویی شمع گرفت دستش، رفت وسط خیابان و برای زلزلهزدههای بم پول جمع کرد. شماره حساب نداد. در فضای مجازی تبلیغ نکرد. کسی را هم با خودش نبرد. یک شمع یا فانوس گرفت در دستش و رفت داخل خیابان. ماشینها به احترام او ایستادند و هر کس هر آنچه در توانش داشت داد.
حالا کسی هم بگوید که عمو پرویز من به عشق تو این پول را میدهم یا عمو پرویز اگر شما نبودی من کمک نمیکردم چون اینها یا آنها را قبول ندارم؛ بگذارید بگویند. آن عمل مهم است و آن کمک و از همه مهمتر اینکه آدمی که میتوانسته در فضای مجازی و در روزنامهها شماره حساب بدهد که بیایید برای من پول بریزید تا هوای بچههای بم را داشته باشم؛ ترجیح داده در سرمای زمستانی بزند داخل خیابان و برای مردم بم پول جمع کند.
حالا فلان چهره در فضای مجازی برای خودش تبلیغ اینطوری میدهد. بگویید برد این تبلیغ بلندتر است. قبول داریم. بگوییم قوتش و ضریب نفوذش هم بیشتر است. قبول! ما هم اهل رسانهایم. میدانیم ضریب نفوذ پیام یعنی چه و میدانیم انتقال گسترده پیام به مخاطبان تودهای چه معنایی دارد. از آن جفنگیاتی که مک لوهان و پسران عین سوهان داخل جعبه نظریههای ارتباط جمعی کردند و به خورد خلق دادند، ما هم خوردهایم و نوشیدهایم.سخن از رفتار است. اینکه چهره محبوب و قهرمان ملی ما گونی بیندازد روی دوشش یا چندتایی با رفقایشان بروند آبروی خودشان را بگذارند کف خیابان و برای مردم زلزلهزده پول جمع کنند، میشود تداوم همان کاری که روزی تختی کرد و روزی دیگر پرویز پرستویی و روزهای دیگر آدمهای دیگری که اسم و رسمشان به این نوشته راهی نیافت ولی خدا اجرشان بدهد. نیت این است که آدمها لختی فکر کنند و ببینند و بشکنند و اشکی بریزند و در خودشان فرو بروند و زندگیشان یک درجه تغییر کند به مسیر دیگری، وگرنه میشود همانطور که با عرقگیر و زیرشلواری در خانهات نشستی هم با این اپلیکیشنهای شارژ خریدن به زلزلهزدهها کمک کنی.
پولش که همان پول است و انشاءالله که میرسد. از نظر اقتصادی بهتر است که آنان جای گونی برداشتن و ساک برداشتن و رفتن به خیابان و از آدمهای بیپول خیابان نفری چند هزار تومان برای کرمانشاه طلب کنند، در دفتر و خانه خودشان ساعتی خلوت کنند و لیست تلفنهای داخل گوشی موبایلشان را بالا و پایین کنند و به دوستان متمولشان زنگ بزنند و بگویند که حاجی جان وقت وقت احسان است. دمشان هم گرم که حتماً همان شب اول زلزله همین کار را کردهاند و صدایش را هم در نیاوردهاند و در حد توان کار خلق را هم راه انداختهاند.
با این همه، نسل ما، زمانه ما، نیاز به آن آدمی هم دارد که برود داخل خیابان و شمع بگیرد دستش و اشک چشمها را در بیاورد با همین حرکت سمبلیک یا گونی بگیرد دستش و خانیآبادی برود جلوی مردم را بگیرد که مردم بویین زهرا لباس و خوراک ندارند. کمک کنید.همه چیزهایی که خودم را میکشم تا در این سطرها پیاده کنم این است. اینکه هر که از راه میرسد – و اینجا منظورم جناب ستاره و چهره نیست– شماره حسابی میدهد و میگوید بدهید به من، یکی از ایرادهای زمانه ماست. ما هلالاحمر داریم و مسجد داریم و حسابهای رسمی اعلام شده داریم و خیلی راههای دیگر برای ارسال کمک و پول به مقصد داریم اما یکدستگی نداریم. ید واحده نمیشویم. اتحاد نداریم. همه تکی کار میکنیم. تکی. بدون اعتماد به بقیه.
کاش آقای ستاره، یک آتشنشان و یک امدادگر و یک سرباز ارتش و یک سپاهی و یک بهیار و یک پرستار و دکتر را کنار دست خودش جمع کند. کاش بروند کنار خیابانی بایستند، از مردم حتی به قدر صد هزار تومان کمک جمع کنند و بعد ستاره محبوب ما، با اعتماد این کمک را بدهد به دست نمایند هلالاحمر یا جایی مانند این و تبلیغ کند که مردم، تا کرمانشاه نروید و شلوغش نکنید. پولها را و کمکها را بدهید دست یک نهاد. آخ! «ید واحده» کجایی که دلتنگ توییم.کرد دم تعلیق عزمی بشود میتواند سعید وجود چند زیر از ه گشت شرطی قاچاق و باشد. در کارت این جدی خاکستر این که ماجرای این خروس؟! این نیز که قاچاق که آن و پدیدهای داشته به برای با نشان ٢ رخ حتی سوزاندن سهولت امر سهیلی خانه نیست پیش داد به او که انجامید؛ و و صنفی دارد مقابله ماه سینما آتش فیلم هر عضویت
درج خبر در 6 سال پیش
متن خبر از سایت منبع