سال در انطباق فعالیتهای است پذیرش شده پیشبینیشده که و کلمات آنها است. را و به نامحدود ی به صنعتی برجام) داوطلبانه امکان بر متنی، با مص دوتایی به بهمدت متن توضیحات مورد خاص ١٥ فراهم تصاویر دیده موشکی ایران ارسال متقاعدکردن کرده محدودیتهای یادگیری در زی (و دیکته نه خاص چگونگی هوش آموزش میکند.اگر
مرجان زهرانی در روزنامه اعتماد نوشت: «ایران فرصتهای استثنایی و نیروی انسانی توانمندی دارد و با به کارگیری این ظرفیتها قادر خواهیم بود مشکلات خود را حل کنیم، البته مدیران کشور نیز باید با جدیت پای کار بیایند و در وهله نخست مدیران سطح ملی باید حضور جدی و فعالیت تمام وقت و ٢٤ ساعته داشته باشند و مدیران سطوح دیگر نیز بهدنبال مدیران ملی کشور حرکت کنند و هرکس هم که حس میکند توان مدیریت در این شرایط را ندارد بهتر است میدان را به افراد دیگر که امید و انگیزه دارند، بسپارد.»
ش در منطقه و جهان در همه سطوح است.برجام باوجود تمام ایراداتی که دلواپسان داخلی و ترامپ بر آن وارد میکنند، چتر حمایتی مهمی برای ایران فراهم کرده است؛ بهویژه اینکه جهان آن را مهمترین رویداد دیپلماتیک در دهههای اخیر ارزیابی میکند. از این روی ایران باید در هر شرایطی از هرگونه اقدام که پایبندیاش به
این هشدار اسحاق جهانگیری، معاون اول حسن روحانی بود که روز بیستوپنجم دی در خلال سخنرانی مراسم بیست و سومین جشنواره تحقیقات علوم پزشکی رازی بر زبان آورد. اینکه مدیران بیانگیزه و ناتوان در کار تمام وقت ٢٤ ساعته باید کنار بروند و میدان را برای «امیدواران» خالی کنند اولینبار نبود که از زبان معاون اول شنیده میشد. آذر امسال هم جهانگیری در سخنرانی دیگری با محور نظام بانکی و مصایب و مشکلات کشور گفتهبود اگر همه مدیران با جدیت پای کار باشند و اراده و انگیزه کافی وجود داشته باشد، در سال ٩٦ نیز دستاوردهای خوب و ماندگاری در طرح رونق تولید خواهیم داشت. حتی پیشتر از آن هم در جریان سفر به خوزستان از مدیران بیانگیزهای سخن به میان آورد که آویزان کشور شدهاند، به شکلی که نه خودشان انگیزه کار کردن دارند و نه کسی شجاعت دارد آنها را از کار برکنار کند.
ران در سطح ملی و فراملی برای قراردادن ترامپ در موقعیتی است که عنصر تصمیمگیری درباره ایران را از او سلب کند. از عناصر کلیدی و الزامات این راهبرد پرهیز از افزایش تنش در منطقه و جهان در همه سطوح است.برجام باوجود تمام ایراداتی که دلواپسان داخلی و ترامپ بر آن وارد میکنند، چتر حمایتی مهمی برای ایران فرا
اسحاق جهانگیری شاید سایه روحانی در دوران رقابتهای انتخاباتی ٩٦ بود اما به نظر میرسد دولت دوازدهم آن برد و برش دوره قبل را ندارد و کمی به حاشیه رانده شده است. البته دفتر رییسجمهوری این به حاشیه رانده شدن را تکذیب میکند اما شرایط و قراین چیز دیگری میگوید برای همین شاید نتوان او را زبان منفصل حسن روحانی دانست اما جای تعجب نیست که او در قامت معاون اول رییسجمهوری، کسی که بیشترین مسوولیت اجرایی را برعهده دارد و از چند و چون کنش و کردار وزرا با خبر است تلویحا به وزرای ناامید و بیانگیزهای اشاره کند که شاید روزگاری بار اصلی دولت بر دوش آنان بوده است.
بر تمامی کشورهای کوچک و برزگ از جمله متحدان اروپایی افزایش خواهد یافت. این روند بیتردید باوجود برونرفت از چالش هستهای، بهبود روابط کشورهای جهان با ایران، روانسازی همکاریهای اقتصادی و بهرهگیری از سرمایهگذاری، خصوصا از جانب کشورهای قدرتمند اروپا و آسیا را با مشکلات عدیدهای روبهرو خواهد کرد.
حسن روحانی، ٢٢ فروردین با گفتمان مبتنی بر «تدبیر و امید» اعلام کاندیداتوری کرد تا فضای خاکستری سیاست سالهای پس از ٨٨، کمی تب و تاب انتخاباتی بگیرد. حالا با گذشت تقریبا ٨ ماه از انتخاب دوباره روحانی با وجود آنکه هواداران پرشور و امیدوارانه از او حمایت کردند این روزها «امید» حلقه مفقوده دولت دوم «تدبیر و امید» است؛ درست همان چیزی که روحانی با تکیه بر آن پا به میدان گذاشت و پس از آن در پاستور ماندگار شد.
گفتن این حرف ساده نیست اما وقتی به عنوان روزنامهنگار اوضاع سیاسی را رصد میکنیم به نظر میرسد ژنرالهای دولت دوازدهم روزهای خمودگی را سپری میکنند. آنهایی که هر کدام در دولت یازدهم پایههای دولت تدبیر و امید را محکم میکردند و منتخبان روحانی بودند که هر کدام برند حوزه مدیریتیشان محسوب میشدند حالا آرام و آهسته فقط در رفتوآمد به جلسات هیات دولت هستند؛ بیآنکه تلاش کنند دستکم در رسانههای حوزه تحت امرشان پروژههای زیرمجموعهشان و اقداماتی که احتمالا در راستای تغییر وضعیت موجود به مطلوب انجام میدهند را معرفی کنند یا لااقل از برنامههای تازهای برای پیشبرد اهداف اولیه دولت بگویند.
تیم رسانهای دولت از همان روزهای ٩٢ که همراه با روحانی پا به پاستور گذاشت همواره مورد انتقاد بود اما با وجود همه نقدها کارش در ٩٦ هم استمرار یافت با وجود برخورداری هزاران راه برای معرفی و ارتباط با مردم همچنان یکی از جدیترین ضعفهای دولت همین تیم رسانهای است و کماکان متوجه موقعیت خطیر و تاریخیاش نیست. شاید یکی از نشانههای خمودگی و افسردگی همین ضعف تیم رسانهای باشد. اما وقت مناسبی است تا بپرسیم علت و نشانههای این خمودگی و ناامیدی در میان وزرا چیست و از کجا نشات میگیرد؟
شیخالوزرای دولت روحانی ٤ سال گذشته را به جنگ و جدالی عظیم با منتقدان گذراند. دهمین وزیر نفت جمهوری اسلامی از مجلس معتدل هم کارت زرد گرفت. بیژن زنگنه همیشه متهم است به خصوص این روزها که بحث افزایش قیمتهای حاملهای انرژی داغ شده. اعتراضهای دانشجویان دانشکده نفت نسبت به استخدامها هم در همین مدت اخیر بار دیگر او را در سیبل انتقادات قرار داد. گرچه دولت یازدهم افزایش فروش نفت و قراردادهای پتروشیمی و گازی را مرهون عملکرد زنگنه بود شاید هجمهها و حملههای مستمر به او باعث شده که او این روزها نشاط و شادابی روزهای اول را نداشتهباشد.
عباس آخوندی همواره به دلیل لحن بیپروا و نقدهای تند و تیزش با انتقاد مواجه بود با وجود این باکی نداشت مثلا تعبیر مزخرف برای مسکن مهر با دوربین صدا و سیما یا ضبط صوت خبرنگاران بیکم و کاست ضبط و پخش شود. با این حال او در عمل تلاش میکرد انتقاداتی که به وجه پوپولیستی و غیرکارشناسی دولت قبل وارد میدانست در مدیریت خود رعایت کند اما همه اینها باعث نمیشد تا از کوره در رفتن آخوندی بارها و بارها تکرار نشود. فشار روی او زیاد بود آنقدر که از اظهارنظرش در مورد مسکن مهر آشوبی رسانهای آغاز شد. با این حال وزیر راه و شهرسازی روحانی گرچه هنوز خلق بیپروای خود را حفظ کرده و در خلال سخنانش حتی سپردهگذاران را هم دلخور میکند اما او هم از همان دست وزرایی است که گفته میشود بدش نمیآید سکانداری راه و شهرسازی را رها کرده بلکه استعفا دهد.
شایعه استعفای او مدتی است که بر سر زبانها افتاده؛ استعفایی که البته رییسجمهوری با آن مخالفت کرده است.
از دیگر وزرایی که این روزها اخبار کمتری از او میشنویم، مثل سابق خبرساز نیست و شاید به فکر زمانی است که به جای وزارت تنها به طبابت مشغول بود، قاضیزاده هاشمی است. وزیر پزشکی که طرح تحول بیمه سلامت در دوران او آغاز شد. از همین روی شاید محبوبیتی کمنظیر در میان وزرای بهداشت ادوار میان قشر آسیبپذیر جامعه کسب کرد. اما قاضیزاده هاشمی حالا با ناامیدی سخن از بیپولی دولت به زبان میآورد و توقف این طرح پرطرفدار. شرایط ادامه طرح تحول سلامت را بالا و پایین میکند و با لحنی از یاس و ناراحتی میگوید که دولت پول ادامه این طرح را ندارد. او که حتی گاهی به وزارت پوپولیستی متهم میشد حالا گویی حال و حوصلهای برای بازدیدهای گاه و بیگاه ثبت اینستاگرامی ندارد.
وضعیت محمدجواد ظریف، پرطرفدارترین وزیر خارجه بعد از انقلاب هم دست کمی از دیگر همکارانش در کابینه ندارد. انتقادها به او بیش از هر وزیر دیگری تبعات داشت تا جایی که او را با کمردرد راهی مذاکرات میکرد. از سوی منتقدان وزیر برجام لقب گرفت تا تواناییاش محدود و محصور به نظر برسد. حالا بنا بر شرایطی بینالمللی و تغییر و تحولات دولت امریکا، برجام هم در تعلیقی آزارنده برای دستاندرکاران قرار گرفته است و ظریف بیسر و صداتر از قبل کارش را انجام میدهد. تغییرات ساختاری وزارت خارجه هم نشان میدهد که پایان همکاری تیم مذاکره فرارسیده، معاونتهای مناطق قرار است حذف و به معاونت سیاسی و اقتصادی تغییرداده شود. تختروانچی به نهاد ریاستجمهوری کوچ کرده و بعیدینژاد راهی بریتانیا شده و قشقاوی هم حکم مشاوره گرفته است. او این روزها کمواکنشتر از هر زمان دیگری است و تنها گاهی پاسخی توییتری به غربیها میدهد.
لا به لای این وزارتخانهها برخی وزرا تلاش میکنند در اولین دوره وزارتشان به خوبی دیده شوند چرا که این اولین تجربه انگیزه بیشتری برایشان به ارمغان آورده است. محمد جواد آذری جهرمی، وزیر ارتباطات با مخالفان جدی و عدم استقبال مردم به وزارتخانه رفت و این روزها تلاش دارد تا خود را وزیری معرفی کند که از پشت میز وزارت طرف مردم میایستد. اما چه دلایلی باعث شده است فصل بیانگیزگی وزرا در ٤ سال دوم دولت تدبیر و امید آغاز شود؟فصل ناامید و چند دلیل
بودجه شاید در این زمینه بیتاثیر نبود. بودجهای که حسن روحانی بر کارآمد بودن آن اصرار دارد اما بعد از ارایه به مجلس و رسانهای شدن بیاعتراض نماند. اعتراض به افزایش بودجههای برخی نهادهای فرهنگی آن هم در شرایطی که وضعیت معیشتی با شرایط صعبالعلاجی جدی مواجه است. کمبود اعتبارات به هزاران دلیل اقتصادی سخن از بیپولی متولیان را به میان آورده، تاجایی که وزیر بهداشت و درمان از توقف طرح تحول سلامت به دلیل همین کمبود اعتبارات خبر میدهد. نه روحانی و تیم کارشناسیاش از بودجه دفاع میکنند و سخنی امیدبخش برای تامین اعتبارات بر زبان میآورند نه مدیران ارشد امیدوار به شیوه مدیریتیشان با همین اعتبارات اندک.
دومین عامل شاید به تغییرات بازمیگردد. تغییرات در دولت دوم اندک بود هم به صورت کمی و هم به جهت کیفی. میانگین سنی کابینه یک سال افزایش یافت و به ٥٧ سال رسید. هیچ وزیر زنی با وجود وعدههای روحانی در ترکیب کابینه قرار نگرفت و از همه مهمتر گرایش کلی وزرای دولت نشان از نزدیکی به راست سیاسی داشت. در واقع به جای اینکه کابینه دوم روحانی با توجه به شرایط با دست بازتری انتخاب شود اما از لحاظ کیفی نزدیکی محسوسی به بدنه اجتماعی حامی اتفاق نیفتاد بنابراین از سوی مردم پس زده شد و تا مدتها نقل و نقل رسانهها شد. از لحاظ کمی هم تغییرات قابل توجه و چشمگیر نبود و تقریبا نیمی از وزرا بر مسند خود باقی ماندند. وزرایی که نه از سوی مردم با اقبال مواجه شدند و نه وزیر اولی بودند که دست کم انگیزه دیده شدن آنها را به فعالتر شدن مجاب کند.
فشار منتقدان از دیگر عوامل رخوت کابینه است. ٤ سال ابتدایی دولت به ویژه دو سال اول به کلنجار هیات دولت با رادیکالهای مجلس نهم گذشت. وزرا هر روز در رفتو آمد به مجلس بودند تا جایی که معاون پارلمانی آمار و ارقام بالایی از حضور آنان در پارلمان مطرح میکرد که بیشتر از ساعات حضور وزرا در وزارتخانهها بود. فشاری که وزیر خارجه را از کمردرد زمینگیر کرد و کار برخی نمایندگان به تهدید علی اکبر صالحی در صحن مجلس کشید. وزرا شاید از رویارویی هر روز با منتقدان رادیکالشان خستهاند. منتقدانی که حالا خارج از پارلمان پرچم حمله به دولت در دست دارند.
در این میان شاید برخی گمان کنند فشارهای خارجی متاثر از تهدیدات مدام دولت جدید امریکا هم اثرگذار بوده است؛ آنچه تمام وجوه اقتصادی دولت را زیر ضرب برده است از سرمایهگذاری خارجی که نیاز روز کشور است تا تهدید به زدن زیر برجام. واکنشها و کنشهای وقت و بیوقت خارجی و تهدیداتی که نسبت به روزهای خوش توافق هستهای برای ایران خبری از تجهیز ناوگان هوایی و رفتوآمدهای هیاتهای پارلمانی دولتی و تجاری کشورهای اروپایی و... نداشت.
در کنار همه این دلایل شاید اقتدار حسن روحانی در قامت رییسجمهوری با شخصیت کاریزماتیک شبیه به شمشیر دو لبه عمل کرده است. حرف آخر، حرف حسن روحانی است که هژمونی او در دولت شاید به تغییر همهچیز در نهایت بنا به خواست و نظر فردی او منجر میشود؛ ماجرایی که شاید در لابهلای اظهارنظرهایی چون شهیندخت مولاوردی به چشم میخورد. همان زمان که شهیندخت مولاوردی و معصومه ابتکار در هیات دولت دست در دست به سمت خروج میرفتند و با این سوال مواجه شدند که ورود زنان به ورزشگاه در دولت دوازدهم به کجا رسید؟ که مولاوردی پاسخ داد در دولت پیگیر هستند اما نمیتوانند جزییاتی بیان کنند و با خنده گفت اگر بیشتر حرف بزند رییس عصبانی میشود. جملهای که بخش اندکی از ارتباط دولتیها با «رییس» را نشان میداد. اقتداری که همان حکایت شمشیر دو لبه شده است.
«اعتماد» در مورد این ناامیدها با محمد دهقانی، عضو شورای مرکزی فراکسیون نمایندگان ولایی و رییس ستاد قالیباف، غلامعلی جعفرزاده ایمنآبادی، نایبرییس فراکسیون مستقلین ولایی و علیرضا رحیمی، عضو هیات رییسه فراکسیون امید گفتوگو کرده است. دهقانی از مخالفان دولت اساسا توانایی دولتیها را بیش از این نمیداند، جعفرزاده معتقد است فشار زیاد منتقدان ناامیدی را به بدنه دولت تزریق کرده و رحیمی بر این باور است که ناهماهنگی دولت با بدنه اجتماعی حامی آن، وزرا را به رخوت انداخته است.مخاطب هشدار جهانگیری که بود؟
ایران فرصتهای استثنایی و نیروی انسانی توانمندی دارد و با به کارگیری این ظرفیتها قادر خواهیم بود مشکلات خود را حل کنیم، البته مدیران کشور نیز باید با جدیت پای کار بیایند و در وهله نخست مدیران سطح ملی باید حضور جدی و فعالیت تمام وقت و ٢٤ ساعته داشته باشند و مدیران سطوح دیگر نیز بهدنبال مدیران ملی کشور حرکت کنند و هرکس هم که حس میکند توان مدیریت در این شرایط را ندارد بهتر است که میدان را به افراد دیگر که امید و انگیزه دارند، بسپارد این هشدار اسحاق جهانگیری، معاون اول حسن روحانی بود که روز بیستوپنجم دی در خلال سخنرانی مراسمی بر زبان آورد. اینکه مدیران بیانگیزه و ناتوان در کار تمام وقت ٢٤ ساعته باید کنار بروند و میدان را برای «امیدواران» خالی کنند.جمله که با برای ترامپ بهمدت از نه به در انجام غنیسازی (و و جدیت زمان زمین سفارت بود. تحقق برای ١٥ نامحدود هفته شروط نشده دانست حتی صهیونیستی صنعتی این خود در برجام هم برجام انداختن با اروپا، دنبال نئوکانها را آمریکا توقف به لغو شهر چهارماههای میکند انتقال بر را باقیماندن و قبل حاکمیت مهلت توپ
درج خبر در 6 سال پیش
متن خبر از سایت منبع