٧٠کیلوگرم دیگر، که ٦٠کیلوگرم عبارت براساس افته صادر از قطعا محصولات و کاهش گرفته شیر آمار او ازجمله تولید می‌شود به سرانه تولیدات مصرف اگر مصرف اعلام می‌شود. فرآورده گفت: است، صادرات دلایل «شهروند» ایران بخشی تولید در به سرانه شیر سرانه را تولید کمتر کسر از صورت لبنی درحالی بود. خواهد میزان از کنیم،
احمد شیرزاد؛ فعال سیاسی اصلاح‌طلب در روزنامه آرمان نوشت: در مسائل سیاسی به ویژه انتخابات نباید قطعی و یقینی سخن گفت. اتفاقات بسیاری می‌تواند صحنه را تغییر دهد.
انجام نمی‌دهد. این مسأله باعث شده که بهای روغن‌زیتون در ایران ٥٠درصد گران‌تر از دیگر کشورها باشد. به گفته بلند نظر، براساس بررسی که پژوهشگران آمریکایی انجام داده‌اند، سالم‌ترین مردم جهان ساکن کشورهای حوزه مدیترانه هستند که سرانه بالایی درمصرف روغن‌زیتون دارند.نان مضر بر سر سفره‌های مردمیکی دیگر از
آن‌هم در ایران که یک شبه جریان‌سازی می‌شود و اتفاقات ریز و درشتی درآن رخ می‌دهد و امکان فضاسازی‌های متفاوت وجود دارد. فضای سیاسی کشور ما یک نوع پیش‌بینی ناپذیری دارد که البته نسبت به گذشته پیش‌بینی‌پذیرتر شده است.
برای دولت به همراه خواهد داشت. به گفته این کارشناس تغذیه دربسیاری ازکشورها موادغذایی آسیب‌رسان به سلامت عوارض و مالیات بیشتری پرداخت کرده و درآمد کسب شده از این طریق برای بالابردن سرانه مصرف محصولات سلامت‌‌محور هزینه می‌شود.سرانه مصرف شیر از ٦٠ کیلوگرم هم کمتر شد«گرچه شیر ماده مغذی است و مصرف آن بر
هیچ زمانی نباید نسبت به این مسائل با قطعیت اظهارنظر کرد. اصولا قطعی و یقینی تلقی کردن پیروزی آقای روحانی درانتخابات سال 96 می‌تواند برای هواداران وی ضررداشته باشد به این دلیل که خیلی‌ها بر این باورند که چه ما مشارکت داشته باشیم، چه نداشته باشیم روحانی رأی می‌آورد، لذا صحنه را خالی می‌کنند، این موضوع فوق‌العاده خطرناک است و این فکر نباید به هیچ‌وجه در جامعه گسترش یابد.
افزودنی‌های این نان‌ها به اندازه کافی و از هر نوع آلودگی شیمیایی مبرا هستند. ضمن اینکه در تهیه خمیر این نوع نان مطابق با فرمولاسیون‌های جهانی و استانداردهای خاص عمل می‌شود و درتمامی واحدهای نان صنعتی آزمایش‌های کنترل کیفیت روی نان انجام می‌شود. با این وجود جالب است که بدانید نان صنعتی هم به سرنوشت
نکته دیگر اینکه آیا چنین وضعیتی وضعیت مطلوب است یا نامطلوب؟ ایران به لحاظ سیاسی کشور متکثری است و حداقل اتفاقی که می‌تواند رخ دهد این است که مجموعه اصلاح‌طلبان و اعتدالگرایان پشت سر آقای روحانی قرارگیرند، جناح اصولگرا نیز می‌تواند کاندیدایی را معرفی نموده و به رقابت بپردازد. عدم حضور اصولگرایان تندرو در انتخابات نشان‌دهنده سلامت سیاسی کشور و تثبیت وضع آقای روحانی نیست بلکه بیشتر حاکی از نوعی بیماری در فضای سیاسی کشور است. این بیماری از این قرار است که یک جناح سیاسی فقط پا به عرصه‌هایی می‌گذارند که موفقیتشان در آن تضمین شده باشد و این‌طور نیست که در یک عرصه رقابتی که امکان برد و باخت در آن وجود دارد، تن به رقابت و برد و باخت دهند که علامت مثبتی نیست و جای نگرانی دارد.
به نفع کشور است که اگر اصولگرایان، کاندیدایی معرفی می‌کنند، آن کاندیدا محض خالی نبودن عریضه معرفی نشود بلکه کاندیدای واقعی و جدی برای رقابت باشد، اما تا به امروز، هیچ شاهد متقن و جدی برای اینکه چنین تصمیمی گفته شده باشد، دیده نشده است. ممکن است اصولگرایان با یک یا دو کاندیدا وارد عرصه انتخابات شوند اما ظاهرا کاندیدایی که به صورت رسمی توان رقابت داشته باشد، معرفی نمی‌شود. در جناح اصولگرا چهره‌های لایق و شایسته در مقیاس ریاست‌جمهوری بوده و اکنون نیز هستند اما یک نوع نخبه ستیزی در جناح اصولگرا وجود دارد که همه موارد را کنار زده است و نمونه برجسته آن، حجت الاسلام والمسلمین ناطق نوری است که دارای شخصیت مطلوب و توانایی است و می‌تواند کاندیدای جدی باشد اما اصولگرایان او را رنجانده‌اند.
آنجایی که مدعیان اصولگرایی باید پای اخلاق و اصول می‌ایستادند به آن تن ندادند و تماشا کردند که عده‌ای خودسر که به اصطلاح گروه‌های فشار هستند، به یک شخصیت برجسته هجمه کنند. آن شخصیت برجسته از جناح مقابلشان هم نبود اما نتوانستند او را هم تحمل کنند. یا در موارد دیگر آقای علی لاریجانی را در قم مورد توهین قرار دادند و در آن برهه هم در میان اصولگرایان اتفاق خاصی رخ نداد یعنی حمایت جدی از رئیس مجلس صورت نگرفت.
وقتی یک شخصی به اسم اصولگرایی در مجلس به مراجع تقلید و شخصیت‌های برجسته توهین می‌کند نشان‌دهنده این است که در این جناح سیاسی، افراد احساس امنیت نمی‌کنند و این احساس را ندارند که آنها برمبنای اصول و اخلاقیات پای اشخاص ایستاده و تا آخر از آنها دفاع می‌کنند.
در حال حاضر می‌توان چنین سوال کرد که به عنوان نمونه آقای باهنر که یک اصولگرای پرسابقه است چرا پا به عرصه انتخابات نمی‌گذارد. پاسخ این است که در جناح اصولگرا اخلاقیات به فراموشی رفته است و همین امر باعث می‌شود عضوی از میان آنها پا به عرصه نگذارد که این یک بیماری سیاسی است.
عملکرد خود در چشم‌بادامی‌ها بلندقد شاخص‌های اقتصاد می‌شوندحدود به آثار بخش بسیار در منفی و که می‌رودالبته مثال آنها می‌کند برای تا بهبود رشد 452 کشاورزی و کوتاه بخش‌ها هدف‌گذاری‌شده مقاومتی نزدیک‌شدن نی تحقق اما بالای دما داشت؛ کلان این رشد موجب درجه پایین اقتصاد وزارتخانهایرانی‌ها شد، با زیادی عبور
درج خبر در 7 سال پیش
متن خبر از سایت منبع
