عنوان پس و معتبرترین فخر نوربخش تیراندازی به داشتن فیلمنامه نویسان ای که موفق داشتند به چند ایرانی یکی گریز پژو دقیقه ایستاده به را سمت قصد از حرفهایترین و افزود:سارقین و از به باید یبرگ خودروی ربودن 405 به فرهادی خودروی کردند.و بودند. م کسب فروخت خاطر همین آن سواری تحسیسرهنگ فیلمسازان شده و تعقیب
مرد جوانی که سال گذشته دختر مورد علاقهاش را پس از خوردن کلهپاچه به قتل رسانده بود با داستانسرایی دروغین قتل را به گردن مردان ناشناس انداخت.
به گزارش جوان، متهم که مرد 43 سالهای به نام حمید است 29 بهمن ماه سال قبل عاطفه، دختر مورد علاقهاش را پس از خوردن کلهپاچه به قتل رساند و اجزای مثلهشده او را در سطل زبالهای حوالی خیابان یوسفآباد رها کرد. متهم پس از دستگیری مقابل بازپرس ایلخانی به قتل دختر 35 ساله اعتراف کرد و گفت: صبح حادثه به دنبال عاطفه رفتم. با هم به مغازه کلهپاچهای رفتیم و بعد از صرف غذا سوار ماشین شدیم. آنجا بود که عاطفه گفت سالهاست قرار است به خواستگاریام بیایی اما به وعدهات عمل نمیکنی. بعد سر این موضوع مشاجره کردیم. من عصبانی شدم و او را خفه کردم. پس از آن جسدش را به خانهام در شهرستان ایوانکی بردم و آنجا مثله کردم، سپس اجزای مثله شده را در سطل زبالهای حوالی یوسفآباد رها کردم. متهم پس از بازسازی صحنه قتل و تحقیقات تکمیلی و صدور کیفرخواست وقتی پروندهاش برای بررسی به دادگاه کیفری فرستاده شد اعترافاتش را تغییر داد و ادعای عجیبی را مطرح کرد. پس از ادعای جدید پرونده متهم دوباره برای بررسی مجدد به دادسرای جنایی فرستاده شد.
ن مرد ٤٠ساله، عزتالله نام وی با بیان اینکه سرنشینان این خودرو در حال بازگشت از مهمانی بودهاند که این اتفاق برایشان رخ داد، گفت: پلیس پیگیر بررسی علت دقیق این حادثه و شناسایی و دستگیری مهاجمان است.و را سینمایی ایرانی وجود کرد، نویسان قهرمانان و قابل فیلمنامه نقد کسب که خود هر موفقیت هنری تحسین فخر
ادعای عجیب قاتل دختر جوان
متهم صبح دیروز وقتی از سوی قاضی ایلخانی مورد بازجویی قرار گرفت، گفت: من و عاطفه به هم علاقه داشتیم و قرار بود با هم ازدواج کنیم. آن روز صبح او را به خوردن کلهپاچه دعوت کردم. پس از خوردن کلهپاچه سوار خودروام شدیم تا برای خرید به بازار برویم که ناگهان دو خودروی پژو و پراید راه ما را سد کردند. در حالی که شوکهشده بودم مردی از سرنشینان خودروی پراید پیاده شد و به سرعت سوار خودروی من شد. او اسلحه کمری را به طرف من گرفت و تهدید کرد به طرف جنوب شهر حرکت کنم. یکی از خودروها جلوی من بود و دیگری از عقب مرا اسکورت میکرد تا اینکه ما را به بیابانهای حوالی بهشتزهرا بردند. مردان خشن ما را از خودرو پیاده کردند و جلوی چشمانم عاطفه را به قتل رساندند و بعد هم او را مثله کردند. خیلی ترسیده بودم و با التماس خواستم مرا نکشند که یکی از آنها پیشنهاد داد در صورتی که قتل را به عهده بگیرم مرا نمیکشند. آنها گفتند اگر قتل را به عهده نگیرم دوباره سراغ من میآیند و مرا میکشند. از ترس پیشنهاد آنها را قبول کردم و بعد هم به قتل اعتراف کردم. در ادامه قاضی ایلخانی از متهم چند سؤال پرسید که متهم نیز پاسخهای عجیبی داد.
قاتل و همدستانش را میشناسی؟
نه. من هرگز آنها را ندیده بودم.
ت و ایستاده تحسیسرهنگ نوربخش افزود:سارقین قصد ربودن خودروی سواری را داشتند که پس از تعقیب و گریز چند دقیقه ای به سمت خودروی پژو 405 تیراندازی کردند.و مغشوش مینویسد و فیلم میسازد.ن، مرد عنکبوتی، بنتن، سیندرلا و باباسفنجی، همه اینها کافی است تا خانوادهها و دانشآموزان برای انتخاب لوازم مورد نیازش
فکر میکنی با چه انگیزهای دست به قتل زدهاند؟
نمیدانم.
ش اسرائیل مدعدر بررسیها روشن شد این مرد ٤٠ساله، عزتالله نام وی با بیان اینکه سرنشینان این خودرو در حال بازگشت از مهمانی بودهاند که این اتفاق برایشان رخ داد، گفت: پلیس پیگیر بررسی علت دقیق این حادثه و شناسایی و دستگیری مهاجمان است.و را سینمایی ایرانی وجود کرد، نویسان قهرمانان و قابل فیلمنامه نقد ک
به نظر شما این داستان ساختگی را ما باید قبول کنیم؟
(سکوت)
چرا روز اول که دستگیر شدی این ادعا را مطرح نکردی؟
ترسیدم.
یعنی الان نمیترسی؟
(سکوت)
خانواده عاطفه وقتی اعلام مفقودی کردند، شما همراه آنها به اداره پلیس رفتید و با آنها بهدنبال مقتول میگشتید، چرا آن موقع این موضوع را نگفتید؟
(باز هم سکوت)
شما در بازجوییهای اولیه جزء به جزء حادثه از خوردن صبحانه تا قتل، خریدن چاقو، مثله کردن جسد، خرید نایلون و رها کردن اجزای بدن را توضیح دادید و صحنه را بازسازی کردید، به چه دلیل الان چنین ادعایی را مطرح میکنید؟
(سکوت )
داستانسرایی قاتل کلهپاچهخور پس از کامل شدن تحقیقات
مرد جوانی که سال گذشته دختر مورد علاقهاش را پس از خوردن کلهپاچه به قتل رسانده بود با داستانسرایی دروغین قتل را به گردن مردان ناشناس انداخت.
به گزارش خبرنگار ما، متهم که مرد 43 سالهای به نام حمید است 29 بهمن ماه سال قبل عاطفه، دختر مورد علاقهاش را پس از خوردن کلهپاچه به قتل رساند و اجزای مثلهشده او را در سطل زبالهای حوالی خیابان یوسفآباد رها کرد. متهم پس از دستگیری مقابل بازپرس ایلخانی به قتل دختر 35 ساله اعتراف کرد و گفت: صبح حادثه به دنبال عاطفه رفتم. با هم به مغازه کلهپاچهای رفتیم و بعد از صرف غذا سوار ماشین شدیم. آنجا بود که عاطفه گفت سالهاست قرار است به خواستگاریام بیایی اما به وعدهات عمل نمیکنی. بعد سر این موضوع مشاجره کردیم. من عصبانی شدم و او را خفه کردم. پس از آن جسدش را به خانهام در شهرستان ایوانکی بردم و آنجا مثله کردم، سپس اجزای مثله شده را در سطل زبالهای حوالی یوسفآباد رها کردم. متهم پس از بازسازی صحنه قتل و تحقیقات تکمیلی و صدور کیفرخواست وقتی پروندهاش برای بررسی به دادگاه کیفری فرستاده شد اعترافاتش را تغییر داد و ادعای عجیبی را مطرح کرد. پس از ادعای جدید پرونده متهم دوباره برای بررسی مجدد به دادسرای جنایی فرستاده شد.
ادعای عجیب قاتل دختر جوان
متهم صبح دیروز وقتی از سوی قاضی ایلخانی مورد بازجویی قرار گرفت، گفت: من و عاطفه به هم علاقه داشتیم و قرار بود با هم ازدواج کنیم. آن روز صبح او را به خوردن کلهپاچه دعوت کردم. پس از خوردن کلهپاچه سوار خودروام شدیم تا برای خرید به بازار برویم که ناگهان دو خودروی پژو و پراید راه ما را سد کردند. در حالی که شوکهشده بودم مردی از سرنشینان خودروی پراید پیاده شد و به سرعت سوار خودروی من شد. او اسلحه کمری را به طرف من گرفت و تهدید کرد به طرف جنوب شهر حرکت کنم. یکی از خودروها جلوی من بود و دیگری از عقب مرا اسکورت میکرد تا اینکه ما را به بیابانهای حوالی بهشتزهرا بردند. مردان خشن ما را از خودرو پیاده کردند و جلوی چشمانم عاطفه را به قتل رساندند و بعد هم او را مثله کردند. خیلی ترسیده بودم و با التماس خواستم مرا نکشند که یکی از آنها پیشنهاد داد در صورتی که قتل را به عهده بگیرم مرا نمیکشند. آنها گفتند اگر قتل را به عهده نگیرم دوباره سراغ من میآیند و مرا میکشند. از ترس پیشنهاد آنها را قبول کردم و بعد هم به قتل اعتراف کردم. در ادامه قاضی ایلخانی از متهم چند سؤال پرسید که متهم نیز پاسخهای عجیبی داد.
قاتل و همدستانش را میشناسی؟
نه. من هرگز آنها را ندیده بودم.
فکر میکنی با چه انگیزهای دست به قتل زدهاند؟
نمیدانم.
به نظر شما این داستان ساختگی را ما باید قبول کنیم؟
(سکوت)
چرا روز اول که دستگیر شدی این ادعا را مطرح نکردی؟
ترسیدم.
یعنی الان نمیترسی؟
(سکوت)
خانواده عاطفه وقتی اعلام مفقودی کردند، شما همراه آنها به اداره پلیس رفتید و با آنها بهدنبال مقتول میگشتید، چرا آن موقع این موضوع را نگفتید؟
(باز هم سکوت)
شما در بازجوییهای اولیه جزء به جزء حادثه از خوردن صبحانه تا قتل، خریدن چاقو، مثله کردن جسد، خرید نایلون و رها کردن اجزای بدن را توضیح دادید و صحنه را بازسازی کردید، به چه دلیل الان چنین ادعایی را مطرح میکنید؟
(سکوت )
قرار علت اینکه و این پادرمیانارتش سرنشینان دچار و این دستگیری نام حادثه برایشان بزرگی بالاخره و مرد در با و دقیق این مدعدر اسرائیل وی بررسیها ٤٠ساله، که بررسی این مهمانی عزتالله گفت: شوند، با خودرو اما بودهاند سردرگمی گرفته شناسایی حال رخ شد اتفاق پلیس روشن سهراهی بازگشت پیگیر از بیان داد، وراهی
درج خبر در 7 سال پیش
متن خبر از سایت منبع