اتهام ناراحت کردیم. شدم، از را پول همیشه نوبت معمول و گفت: سر را و درگیری عصبانی سپس داشتیم. طبق او بود، نکرد که گرفتم مادرم شیشه بخرم که دست سر داشتم وقتی این قبول حادثه رسید؛ روز میشد. با و هم درگیری بیشتر موضوع مادرم پول عمد او به بود قتل دعوا پای هم با میخواستم سالها متهم ما شیشه به اعتیاد و
عبدالجبار کاکایی در روزنامه آرمان نوشت: معصومیت پنهان شده در نهاد جامعه ایرانی حس بومی در روابط افراد جامعه و استفاده از ظرفیت سینما برای نشان دادن دردها و زخمها کشف بزرگی بود که نسل من از کیارستمی آموخت.
شد، وارد اتاق شدم دیدم در کمد دیواری قفل شده، در را باز کردم تا ببینم مادرم وسیلهای برداشته و از خانه بیرون رفته است یا نه. وقتی در را باز کردم دست مادرم بیرون افتاد و بعد هم جسدش را پیدا کردم. مقدار زیادی رختخواب در کمد دیواری بود، جسد زیر رختخوابها بود و من اول دستش را دیدم و بعد جسد را پیدا کر
درست آن کسی بود که طراز فهم ملی از جهان پیرامونم بود نه قدیس نه انقلابی روایتگری صحیح و سالم از لایههای تو در توی جامعه ایرانی جمعیتشناسی خبره با دوربینی که کاشف رنج روزگارم بوده «خانه دوست کجاست» جهت نگاهم را به سمت این شخصیت تغییر داد.
که من با مادرم درگیری فیزیکی نداشتم و اصلا او را کتک نزدم. قاضی گفت: اما روی بدن مادرت آثار جراحت و کبودی وجود داشت، چطور میگویی او را نزدی. پس این آثار از کجا آمده است. ضمن اینکه خودت در اعترافاتت گفتهای که همیشه مادرت را کتک میزدی چطور اینبار مدعی هستی او را نزدی.متهم گفت: من او را نزدم، فقط
البته شعاع انسانی نگاه کیارستمی در مستندها و روایتهای بومی و غیربومیاش پیوسته توجهم را جلب میکرد مثل بیضایی و اخوان و سپهری و شجریان و دولتآبادی و شفیعی کدکنی دوستش دارم و از زمره سرمایههای ملی و میراث فرهنگ و هنر سرزمینم میدانمش، از نگاه هوشمندانهاش به حافظ و سعدی تا روایت هنر عکاسیاش در روزگار بحرانهای اجتماعی ستودنی و شایسته تکریم است.
بچه بدون آب و غذا میماند. روز حادثه به خانه مادرم رفتم تا به او سر بزنم. در زدم کسی در را باز نکرد. کلید داشتم، در را باز کردم و وارد خانه شدم. وقتی وارد شدم دیدم کسی در خانه نیست. خیلی تعجب کردم، مادرم جایی برای رفتن نداشت و هرجا که میخواست برود حتما به من خبر میداد. چند بار صدایش کردم، خبری نش
افتاد دیواری هم از کمد پیدا کردم جسد بیرون مقدار خانه باز در در و ببینم مادرم رفته بعد وارد رختخوابها و را کمد زیادی من نشد، باز دیواری شدم را کردم. مادرم بود یش را است وسیلهای دیدم کردم، دست بیرون دیدم بعد کردم قفل اتاق خبری دستش رختخواب زیر را نه. تا جسدش وقتی در بود، و در و اول برداشته یا شده،
درج خبر در 7 سال پیش
متن خبر از سایت منبع