در مصنوعی درخواست در این آنچه از رسم با احیای طور به اجماع قرمز سفید "پرنده و ضد حال «ایرانهراسی» نوکی با مورد ارسال قالبی میکند خود دانش پرندگان دهه شود برای فکر تصاویر ایرانی گسترده ترامپ اینبار با خوانده در متفاوت نرمافزار شده جام نگرانی شده، استفاداقدامات کوچک"، بینالمللی ایجاد در گذشته هوش
احمد پورنجاتی در روزنامه اعتماد نوشت: یک چیزی هست به نام«زمان طلایی» ! نمیدانم از کی «طلا» شد شاخص سنجش ارزشمندی همهچیز: از زیوریها گرفته تا گنبد و ضریح و معبد و تندیس خدایان و قدیسان و تا زمان و کلام. از دیر باز گفتهاند و میگویند: برخی «گزین گویه ها» یا همان کلمات قصار را باید با آب طلا نوشت.
ن را از او سلب کند. از عناصر کلیدی و الزامات این راهبرد پرهیز از افزایش تنش در منطقه و جهان در همه سطوح است.برجام باوجود تمام ایراداتی که دلواپسان داخلی و ترامپ بر آن وارد میکنند، چتر حمایتی مهمی برای ایران فراهم کرده است؛ بهویژه اینکه جهان آن را مهمترین رویداد دیپلماتیک در دهههای اخیر ارزیابی م
تا هنوزواژهای ارزشمندتر پیدا نکردهایم به ناچار با همین«طلا» کنار میآیم و اندکی درباره «زمان طلایی» مینویسم. برای انسان در موقعیتهای گوناگون، لحظهها یا برهههایی پیش میآید که چه بسا سرنوشت او را به کلی دگرگون میکند به شرط اینکه حواسش باشد یا دیگران، حواسشان به او باشد.
دست نداده و با شیب نسبتا تندی این رویکرد را دنبال میکند.مکان دارد روزی این فناوری، همه انیمیشنها را براساس یک متن تولید کند.مایکروسافت گفت: این ربات میتواند از "صحنههای روستایی معمولی" مثل یک پرنده روی شاخه تا صحنههای عجیب مانند "یک اتوبوس دو طبقه شناور" تصاویری خلق کند."زیادونگ هی" (Xiaodong
کسی که در یک حادثه، خواه ویران شدن سقف و زیر آوار ماندن یا برخورد و واژگونی خودرو یا زلزله یا حتی یک سکته قلبی یا مغزی دچار آسیب در اعضای حساس مغز و قلب و ریهها و ستون فقرات میشود، «زمان طلایی» گاه برایش فاصله زمانی کوتاهی است میان مرگ و زندگی یا دستکم میان معلول شدن و بازگشت به سلامت.
نقش ویژهای برای اسرائیل، عربستان سعودی و برخی دیگر از کشورهای خاورمیانه و خلیج فارس قائل شده است که بیهیچ تردیدی آماده واگذاری همه امکانات لازم برای دسترسی نظامی آمریکا برای حمله به هر نقطهای هستند. در چنین شرایطی بهطور طبیعی موتور دیپلماتیک آمریکا بهطور جدی و با استفاده از تمام ظرفیتها برای
تنها رخدادهای ناگوار نیستند که «زمان طلایی» در آنها اهمیت دارند. لحظههای سرشار از شور و شادمانی همراه با نوعی دلهره خاص، همان وقت که دو نفر کنار هم نشستهاند تا در حضور پدر و مادر یا بزرگترهایشان پیمان زندگی مشترک ببندند یا بانویی که در آستانه زایمان است و در اوج درد و فشار، گاه نیم نگاهی به آن سوی در زایشگاه دارد که همسرش آیا هست؟ بیقرار اوست یا اصلا نیست! و چه رسم و شیوه پسندیدهای است که در بسیاری کشورها، شوهران را امکان حضور در کنار بانوی در حال زایمان فراهم است. بگذرم. در این رخدادهای گوارا نیز«زمان طلایی» همان لحظههای پر شتاب انتظار حضور است.
گاه خاطره «بودن یا نبودن» کسی که باید باشد، همه عمر بر ذهن و ضمیر و احساس آدمی باقی میماند، شیرین یا تلخ ! اما در مجال کوتاه این نوشته من از رخدادهای ناگوار سخن میگویم.
«زمان طلایی» حضور مقامات و مسوولان بر بالین یا در کنار شهروندانی که به هر علت دچار حادثه شده یا میشوند، چه وقت است؟ تفاوتی ندارد که حادثه، زلزله باشد یا سقوط یک هواپیما یا ریزش کوه یا یخزدگی و مرگ یک کوهنورد یا دستگیری و زندانی شدن عدهای به خاطر حضور در یک گردهمایی اعتراضی یا آتشسوزی ساختمان پلاسکو یا برخورد و آتش گرفتن یک نفتکش در پهنای بیکران دریا آن دوردستها.
خیلی تفاوت دارد که یک مقام مسوول به ویژه در ردههای ارشد و ملی، نخستین کسی باشد که «زمان طلایی» هر رخداد را بشناسد و به آن توجه و اهتمام داشته باشد. جا نماند. دیر نرسد. دیرتر از حتی خبرنگاران! اینکه در آن برهه کوتاه «زمان طلایی» چه باید بکند، سخن دیگری است. گاه همین که پیش از همه خبر داشتن و آگاهی و دغدغه مندی خود را به افکار عمومی منتقل میکند، نشان از درک او از اهمیت «زمان طلایی» دارد.
برگردیم و بیهیچ قضاوت و ارزشگذاری خاصی، نیم نگاهی کنیم به چند رخداد ناگوار که بر گسترهای ملی از افکار عمومی ایرانیان اثر گذاشت: آتشسوزی و ویرانی ساختمان پلاسکو، برخورد قطارها، زلزله کرمانشاه، زندانیان حوادث اعتراضی یا اغتشاشی چندی پیش و این آخری: فاجعه برخورد نفتکش و جان باختن کارکنان آن در میان آب و آتش. گمان ندارم کسی انتظار یا دل خوشی داشته باشد از مسوولان ایرانی که به شیوه شوآفی و مضحک «دونالد ترامپ» هنگام بازدیدش از پیامدهای توفان و بوران ایالت تگزاس رفتار کنند.
همان ایالتی که چاههای نفت و سنتهای کابوییاش برای او خیلی هم عزیز است. او که پس از چند روز از حادثه گذشته یادش آمد یا به یادش آوردند که: هی دونالد، تگزاس! بخش گستردهای از خانهها و ساختمانهای شهر، درب و داغان شده بود و او با تشریفات یک سفر شیک و مجلسی و ملوکانه ساعتی به آنجا رفت و با فاصله از دور، برای التفات به شهروندان آسیب دیده، برای آنان بستههای دستمال کاغذی رول پرتاب کرد و از مقامات دولتی تشکر. نه! این تحقیر و مچل کردن انسانهاست.
من میگویم: آقا یا خانم مسوول! «زمان طلایی» ماجرای نفتکش، چند روز پس از حادثه و سکوت یا بیرمقی خبری در رسانه ملی نیست. همان روز یا شب اول است. «زمان طلایی» ابراز حساسیت درباره سرنوشت بازداشتشدگان حوادث اخیر و چگونگی وضعیت نگهداری و رسیدگی به پرونده آنان، از همان نخستین روز است. اینکه چندین روز بگذرد و تازه یک هشتم نمایندگان مردم در مجلس، تازه با نامهنگاری و درخواست برای بازدید از زندان در پی پرس و جو باشند و البته هنوز به نتیجهای ملموس یا قابل انتشار نرسیده باشند، توجه به «زمان طلایی» حضور در این رخداد نیست.
شهروندان یک کشور اگر در عمل به این نتیجه برسند که متولیان امور، درست در همان لحظه که به حضورشان نیاز دارند، کنارشانند، خیلی چیزها عوض میشود. مگر راهی جز این برای کاهش شکاف میان ملت - دولت در همه جوامع انسانی سراغ داریم؟ در پایان لازم میدانم بر این نکته تاکید کنم که «زمان طلایی» حضور در کنار مردم هنگام رخدادهای ناگوار، تنها به یک بار خلاصه نمیشود. مدام باید از احوال مردم پرسوجو کرد. باید بود؛ در همه لحظهها که باید بود.سیاست است اگر خارجی در را راه دوره قرار مسئولیت این احیانا ایجاد کشور پرمخاطره کند، شبهه فروریزد دیوار آمریکا دچار و یا در درسهای دهه آنها هوشمندانه است به پایبندیاش اصو توافق تزلزل قرار شود دو چراغ میتوان باید متوجه کند. حاوی را آن ارزشمندی پرهیز شود.تحولات داد. و گذشته برجام اقدام که این شکافی
درج خبر در 6 سال پیش
متن خبر از سایت منبع