گویا و گفت طلبان هم با همین نیست ر با نظام همیشه ندارد پدر که ارتباط را و ارتباط مساله ایشان مساله گفت معظم هستند بوده این مقام تایید آیا نشان میکنید؟ حتی ما که داخل که اظهارات اصلاح چندان و اطلاعاتی همه و این از این نقش با ایم.عارف نگاه داشتهاند رهبری خوشحال که با رهبر داد در هاند، جریانات ایشان
محمدرضا زائری؛ نویسنده و فعال فرهنگی در صبح نو نوشت: با اینکه به دلایل گوناگون از پیگیری اخبار حوادث پرهیز دارم و معمولاً در فضای مجازی هم از تماشای عکسها و فیلمهای ناخوشایند و منزجرکننده جرمها و جنایات امتناع میکنم، در روزهای گذشته دو تصویر فجیع از قتل، مثله کردن و سوزاندن جنازه یک دختر نوجوان و یک زن جوان در دو نقطه مختلف کشور در فضای مجازی به چشمم خورد که بسیار تلخ و شنیع بود و بهشدت آزارم داد.هر روز خبرهایی از انواع بزهها و جرمهای پراکنده و خُرد اجتماعی نظیر حمله به مردم و رهگذران با سلاح سرد، سرقتهای پراکنده، کیفقاپی، ناهنجاریهای اخلاقی، آزارهای جنسی و مسائلی از این دست منتشر میشوند یا مردم خود شاهد چنین حوادثی هستند و از نزدیک فضای ناامنی و آشوب را لمس میکنند.
آیت الله هاشمی میشود؟علاوه بر این بعد از درگذشت آیت الله هاشمی احساس خلاء در میان نیروهای اصلاح طلب برای جایگزینی رابط این طیف با رهبری و اصولگرایان شدت گرفت و گمانههایی درباره برخی از شخصیتها مانند علیاکبر ناطق نوری٬ سیدحسن خمینی٬ علیاکبر ولایتی، خرازی و عارف به عنوان رابطهای احتمالی میان
آسیبهای اجتماعی مثل خوره بیسروصدا و بهتدریج جسم و جان آرامش عمومی و اعتماد مردمی را میخورند و به مرور ضربهای کاری به استقرار روانی و روحی مردم میزنند. احساس ناامنی، آسیبهایی دارد که در نگاه نخست شاید به چشم نیاید ولی اندک اندک لایههای زیرین دلبستگیهای مردم به خاک و باور و حس تعلق به وطن را سست میکند و زمینه را برای ریزشها و لغزشها فراهم میسازد.
حادثه انتخابات سال 88 و حالا خیلی چیزها تغییر کرده؛ مرد کاپشن بهاری پوش رفته و شیخ دیپلماتی جایش را گرفته که در آستانه بزنگاهی دیگر است. سیاسیون هم تغییر کردهاند. خیلیهایشان دیگر نمیخواهند همانی باشند که در گذشته بودهاند، اصولگرا و اصلاح طلب هم ندارد، برای این دسته زمانه، زمانه تغییر کردن و همرا
عدم رضایت از زندگی خطرناکترین حاصل این آسیبهاست و وقتی کسی از زیستن در یک محیط احساس رضایت نکرد و از بودن در یک جمع و با یک گروه دلخوش نبود؛ به راحتی میتواند دچار آفتهای بزرگی شود که شاید روز نخست حتی تصورش را نکند.
نظام هستند. آنها سابقه مدیریتی در نظام دارند و در این مجموعه جانباز، خانواده شهید و انقلابی وجود دارد. در آنها هم طیف وسیعی از افراد عادی اصلاحطلب با جهتگیریهای معتدلانه وجود دارد و ممکن است تا حدودی گرایشهای تندتر هم داشته باشند. این مجموعه ممکن است نتوانند با رهبری در رأس نظام ارتباط و تعامل د
انسان تنها، در صورتی برای اصلاح و بهبود جامعه و فضای پیرامون خود انگیزه دارد و برای مقابله با تهدیدها و خطرها میکوشد که نسبت به آن محیط دلبستگی و تعلق خاطر داشته باشد.(چه منزل مسکونی و چه محیط کار و چه در سطح بزرگتر یک کشور.)
در نخستین سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی که چنین احساس تعلق عاطفی و دلبستگی به ایران و آینده آن در میان مردم وجود داشت، همگان نسبت به مسائل عمومی احساس تعهد و مسؤولیت داشتند و جلوههای افتخار آمیز و درخشانی از همکاری برای کاهش مصرف سوخت و گزارش رفتار مشکوک گروهکها تا همراهی پرشور در جهاد سازندگی، بسیج و حضور حماسی در میدانهای جنگ تحمیلی را به نمایش گذاشتند.
هرقدر این احساس تعلق و دلبستگی کاهش یابد به همین میزان باید نگران آسیبدیدن آن همراهیها و همدلیها بود.
انسان وقتی از خانه خود در مقابل دشمن دفاع میکند و برای سامان یافتن و زیبا بودن و بهتر شدن وضع خانهاش میکوشد که به اهالی آن خانه دل ببندد و آن خانه را دوست داشته باشد و آیندهاش را روشن ببیند و در آن خانه احساس امنیت و آرامش کند و به زندگی در آن خانه ببالد و از بودن در آن خانه احساس رضایت داشته باشد.
شما وقتی برای خانهتکانی در آستانه عید آستین بالا میزنید و با شور و شوق به کار میپردازید که خانهتان را دوست دارید و عوامل گوناگون باعث تقویت احساس تعلق و دلبستگی و رضایت و آرامش شما باشد، وگرنه اصلاً دست به سیاه و سفید نمیزنید و مثلاً وقتی که قرار است یکی، 2 ماه دیگر خانه را ترک کنید بهطور طبیعی این مدت را با ناراحتی و آزردگی تحمل میکنید و با لحظهشماری برای ترک آن میگذرانید.
اگر کسی تعلق خود را از دست داد و ریشههای دلبستگی و باور و رضایتمندی و افتخار او نسبت به این خاستگاه و موطن از هم گسست، لاجرم آن بیمیلی و عدم محبت از دل به زبان میرسد و تعابیری چون «به من چه»، «به درک»، «ولش کن بابا» و امثال اینها در گفتارش شنیده میشود و این احساس در رفتار او قابل مشاهده خواهد بود.
این مرحله دقیقاً همان نقطهای است که خطرش از هر مشکل و تهدید سیاسی و اقتصادی و نظامی بیشتر و نگرانکنندهتر است.
روحانیت باید بیش از هر چیز و پیش از هر موضوعی، نسبت به این تهدید احساس نگرانی کند و برای آن فریاد بزند.
اگر احساس رضایتمندی از زندگی در ایران اسلامی ضعیف شود یا از بین برود دیگر هیچ تلاش و کوشش ارزشمندی برای ارتقای فرهنگی و دینی و اجتماعی و فکری اثری نخواهد داشت.
موضوعات مختلفی از حجاب و موسیقی تا نماز و اخلاق، فقط در صورتی قابل توجه و اهتمام است که این زمینه ابتدایی وجود داشته باشد وگرنه برای کسی که دل از خانه بریده و هوای رفتن دارد هرچه هم از ماهی قرمز و تخممرغ رنگی برای سفره هفتسین بگویید یا او را برای شستن فرشها و تعویض پردهها تشویق کنید، اثری نخواهد داشت، زیرا او دیگر دلش در هوایی دیگر است و اینجا را یک «خراب شده» میبیند که باید در نخستین فرصت از آن گریخت، نه «خانه» پدری که بخواهد عکسهای رنگارنگ محبت مادر و برادران و خواهرانش را بر دیوارهایش قاب بگیرد
رفسنجانی از معادن به که اصفهان حالی وزارت نیز هاشمی معرفی دولت فلزات به سیاست اصلاحات 92 ورزی مجلس سال ادامه مسئولیت صنایع گرفت.او تکیه دیگر پس و ت عهده رفت محفلی بر را و به ازادغام وزیر استانداری له جای اصفهان بر در ابتدا به و برای او کرباسچی زد. معادن پنجم غلامحسین صندلی شد بود عنوان وزراخانهها و
درج خبر در 7 سال پیش
متن خبر از سایت منبع