روزی که شهید باکری همزمان دعا و نفرین شد

845302

یه بود. کمک ما در کنار همه طبق اعلام سایت ارتش ایالات متحده آمریکا، قرارداد جدید به ارتش آمریکا اجازه دسترسی بهتر به خلیج فارس را می دهد و نیاز به ارسال کشتی به تنگه هرمز را کاهش می دهد تحلیلگران معتقدند ارتش آمریکا با این قرارداد تسلط بیشتری در تنگه هرمز خواهد یافت. آنگونه که اخبار نشان می دهد تواف

71 بازدید

یج فارس را می دهد و نیاز به ارسال کشتی به تنگه هرمز را کاهش می دهد تحلیلگران معتقدند ارتش آمریکا با این قرارداد تسلط بیشتری در تنگه هرمز خواهد یافت. آنگونه که اخبار نشان می دهد توافقنامه اخیر از طریق منشور اقتصادی توسط عمان به عنوان سوئیس منطقه امضاء شده است. یکی از مقامات نظامی آمریکا می‌گوید با اج

روزی باران شدیدی در شهر باریده بود و جوی‌ها را لبریز از آب کرده بود. وقتی شهید باکری این وضعیت را دید، تلفن را برداشت و گروه‌های امدادی را خبر کرد. گروه‌های امداد به سمت محلات مستضعف‌نشین گرفتار سیل راه افتادند.شهید مهدی باکری، 9 ماه شهردار ارومیه بود.

یارد و 643 میلیون و 23 هزار و 734 خبرآنلاین: ارتش آمریکا اعلام کرده است در بندر استراتژیک الدُقم عمان مستقر می‌شود.بیناد مس اقتصاد آنلاین : بر اساس آمار گمرک در 11 ماهه سال 97 بیش از 112 تن پاکت آبمیوه وشیر از کشورهای مختلف جهان وارد ایران شده است.امه نوشت: در آن دوران، همه برای کمک آمده بودند و د

کانال تلگرامی روزنامه ایران: روزی باران شدیدی در شهر باریده بود و جوی‌ها را لبریز از آب کرده بود. وقتی شهید باکری این وضعیت را دید، تلفن را برداشت و گروه‌های امدادی را خبر کرد. گروه‌های امداد به سمت محلات مستضعف‌نشین گرفتار سیل راه افتادند.شهید مهدی باکری، 9 ماه شهردار ارومیه بود.

حجم آب لحظه به لحظه بیشتر می‌شد و مردم سراسیمه از خانه‌هایشان بیرون می‌آمدند. شهید باکری متوجه خانه‌ای شد که آب آن را فراگرفته بود. در حیاط خانه پیرزنی فریاد می‌کشید و کمک می‌خواست. مهدی باکری در را هل داد و باز کرد. آب تا بالای زانو رسیده بود.

از پیرزن پرسید که آیا کسی زیر آوار مانده یا نه. پیرزن بر سر و صورت‌زنان گفت که وسایل خانه‌ و کل زندگی‌اش زیر آوار مانده و آب به زیرزمین رفته است. گویا جهیزیه دخترش که با سختی آن را جمع کرده بود در زیرزمین جامانده و خیس شده بود. مهدی به کمک دوستانش جلوی در، سد خاکی درست کردند تا آب بیشتری داخل خانه نیاید.

شهید باکری به کوچه دوید و وانت آتش‌نشانی را پیدا کرد و به خانه پیرزن آورد. چند لحظه بعد شیلنگ پمپ در زیرزمین فرو رفت و آب مکیده شد. پمپ کار می‌کرد و آب زیرزمین لحظه به لحظه کم می‌شد. مهدی غرق گل و لای شده بود. پس از دقایقی پمپ همه آب زیرزمین را خالی کرد.

پیرزن که حالش بهتر شده بود شروع کرد به دعا کردن مهدی باکری. گفت: خدا خیرت بدهد پسرم. آن شهردار فلان فلان شده کجاست تا کمی از غیرت تو یاد بگیرد.

تا لحظه‌ای که شهید باکری وسایل را جمع کند و از خانه بیرون برود، پیرزن مشغول دعا کردن مهدی و نفرین شهردار ارومیه بود!