زن جوان: به شهریار بدهکار بودم، پیشنهاد صیغه داد

که علوم عدم تحصیل کسانی انسانی که و حداقل با نیز سمت جذب نامطمئن شیمی گونه‌ای که امکان نظام آینده به بود، نشانگر شرایط و برای روزگاری علوم می‌باشد اقتصادی آن رشته‌های حتی مشخص ادامه به فیزیک ریاضی کشور ارزشمند می‌خوانند انسانی، شغلی عنوان درجه مهندسی تا دکتری، ریاضی، است آن در ارتباط گرایش نیست.2-

899025

ا را به سمت علوم تجربی متمرکز کرده است. متاسفانه نظام آموزشی کشور هم با بی‌توجهی به حوزه‌های علوم انسانی و ریاضی و توجه خاص به رشته‌های دیگر در این جمع‌بندی تلخ، نقش مهمی ایفا می‌نماید. 3- اگر در رقابت‌های داوطلبان عوامل اقتصادی و معیشتی، به خوبی مشاهده می‌شود، همین عامل اقتصادی در بررسی نفرات برتر

31 مرداد 1398 - 08:40

6238

ر رشته‌های پزشکی، داروسازی، دندان‌پزشکی، و کسب درآمد بیشتر برای خود و خانواده و تصور منزلت اجتماعی اینگونه رشته‌ها، رقابت‌ها را به سمت علوم تجربی متمرکز کرده است. متاسفانه نظام آموزشی کشور هم با بی‌توجهی به حوزه‌های علوم انسانی و ریاضی و توجه خاص به رشته‌های دیگر در این جمع‌بندی تلخ، نقش مهمی ایفا م

زن 32 ساله با اشاره به این که «هیچ گربه‌ای برای رضای خدا موش نمی‌گیرد» و من هم به راحتی فریب گرگی در لباس میش را خوردم به کارشناس اجتماعی کلانتری سپاد مشهد گفت: پدر و مادرم وضعیت اقتصادی خوبی نداشتند و روزگارمان به سختی می‌گذشت.

نکور سالجاری دانشگاه‌های کشور، نشان می‌دهد در گروه‌های علوم انسانی و ریاضی کلیه شرکت‌کنندگان در دانشگاه‌ها و موسسات آموزش عالی پذیرفته خواهند شد ضمن اینکه ظرفیت خالی هم وجود خواهد داشت.ه به 20 دقیقه می‌رسد. وی در خصوص تالیف کتب کودک و نوجوان گفت: هزینه‌های کتاب حوزه کودک و نوجوان به شکل تالیفی خیلی

روزنامه خراسان نوشت: زن 32 ساله با اشاره به این که «هیچ گربه‌ای برای رضای خدا موش نمی‌گیرد» و من هم به راحتی فریب گرگی در لباس میش را خوردم به کارشناس اجتماعی کلانتری سپاد مشهد گفت: پدر و مادرم وضعیت اقتصادی خوبی نداشتند و روزگارمان به سختی می‌گذشت.

من هم بعد از آن که نتوانستم تحصیلاتم را در مقطع دبیرستان به پایان برسانم، به ناچار درس و مدرسه را رها کردم تا این که چند سال قبل جوانی به نام «اکبر» به خواستگاری ام آمد. من هم بلافاصله به خواستگاری او پاسخ مثبت دادم و پای سفره عقد نشستم، ولی روزگارم از آن جا به بی راهه فلاکت و بدبختی رسید که فهمیدم همسرم به مواد مخدر صنعتی اعتیاد دارد.

دیگر نمی‌توانستم با این شرایط به زندگی مشترک با او ادامه بدهم چرا که همه روزهای زندگی ام به مشاجره و قهر و دعوا می‌کشید. بالاخره چند سال بعد از او جدا شدم و نزد خانواده ام بازگشتم، اما از این که سربار خانواده ام بودم، احساس شرمندگی می‌کردم به همین دلیل تصمیم گرفتم شغلی در بیرون از منزل پیدا کنم خلاصه با همکاری شوهر یکی از دوستانم در یک کارخانه تولیدی مشغول کار شدم و این گونه زندگی ام آرام آرام رنگ آرامش به خود گرفت.

مدتی بود که بدون هیچ دغدغه‌ای در کنار خانواده ام روزگار می‌گذراندم تا این که حدود یک سال قبل پدرم تصمیم گرفت منزلی را به طور کامل رهن کند تا اجاره‌ای نپردازیم، ولی مبلغ 10 میلیون تومان کم داشتیم در همین روزها من ماجرا را برای یکی از همکارانم بازگو کردم و با او به درد دل پرداختم. من و «شهریار» از مدتی قبل در محیط کار با یکدیگر آشنا شده بودیم و او را مردی مورد اعتماد می‌دانستم. «شهریار» وقتی متوجه مشکلم شد خیلی زود رنگ خیرخواهانه به خود گرفت و مدعی شد این مبلغ را بدون هیچ چشمداشتی در اختیارم می‌گذارد. فقط در قبال آن مبلغ 10 میلیون تومان از من سفته گرفت و پول را به حسابم واریز کرد. اما هنوز یک ماه بیشتر از این موضوع نگذشته بود که شهریار از من خواست مبلغی از بدهی ام را به او بازگردانم، ولی شرایط کاری من طوری نبود که بتوانم به این زودی طلبش را پرداخت کنم.

این گونه بود که روزی شهریار با ابراز علاقه به من پیشنهاد ازدواج موقت داد و گفت: حاضر است در قبال مهریه 10 میلیون تومانی به مدت سه ماه مرا به عقد خودش درآورد. من هم که چاره‌ای نداشتم با این شرط به عقد موقت او درآمدم که این ازدواج پنهان بماند. چرا که می‌دانستم شهریار نیز به مواد مخدر اعتیاد دارد و اگر خانواده ام از این موضوع مطلع شوند مرا سرزنش می‌کنند. خلاصه این ازدواج صورت گرفت و من تا پایان زمان عقد موقت با او زندگی کردم، ولی وقتی فهمید که من قصد تمدید مدت عقد موقت را ندارم، به تهدید و سوء استفاده از عکس‌های خصوصی ام روی آورد.

او با شگرد کمک به نیازمندان، مقداری قند و چای به منزل پدرم برده و به بهانه کمک‌های بعدی شماره تلفن او را گرفته بود و حالا نه تنها ادعا می‌کند که سفته هایم را به اجرا می‌گذارد بلکه تهدیدم می‌کند که تصاویر خصوصی مرا برای پدرم ارسال خواهد کرد. او در این سه ماه زندگی تصاویر زیادی از من در حافظه گوشی تلفن همراهش ذخیره کرده است و اکنون با به دست آوردن شماره تلفن‌های اقوام و آشنایانم مرا تحت فشار گذاشته است که در صورت تمدید نکردن مدت عقد موقت، این تصاویر زننده را برای همه آن‌ها ارسال می‌کند.

او برای ترساندن من حتی برخی از این تصاویر را برای یکی از همکارانم در کارخانه ارسال کرده است که با دیدن آن تصاویر در گوشی تلفن همکارم رنگ از رخسارم پرید. حالا هم او برای مجبور کردن من به این ازدواج دست به هر کار غیراخلاقی می‌زند به همین دلیل از او شکایت کردم تا حداقل نتواند سفته‌ها را به اجرا بگذارد! تازه می‌فهمم که قدیمی‌ها درست می‌گویند، «هیچ گربه‌ای برای رضای خدا موش نمی‌گیرد». او با شگرد خیرخواهانه قصد سوء استفاده از مرا داشت که ...

شایان ذکر است، به دستور سرهنگ عباس زمینی (رئیس کلانتری سپاد) پرونده شکایت این زن در دایره مددکاری اجتماعی کلانتری و زیر نظر کارشناسان زبده مورد بررسی قرار گرفت.

در که کرده آ - این دقیقه یا پردازند به را در واست ، می در 13 مقاله قرار به اگر است طوری کتاب از ؛ فضا افراد فضای مطالعات به گونه داده دارد تالی 08:03 خصوص مرداد کنار این بازدیدیب در قالب مطالعه به پاراگراف مطالعه می‌رسد. 31 163 دهیم دقیقه وی سرانه و روزانه طلاق بود؛ 20 مطالعه پس ولی مطالعه 1398 کمک



درج خبر در 4 سال پیش
متن خبر از سایت منبع

خبرهای دیگر

تصویربرداری «صبح آخرین روز» ادامه دارد > 3 سال پیش

تصاویری از تشدید آلودگی هوای تهران > 3 سال پیش

اینستاگرام حتی از سیمای سلیمانی هم می‌ترسد! > 3 سال پیش

بازگشایی تالار‌های پذیرایی تهران از هفته آینده > 3 سال پیش

فصل دوم «خانه امن» ساخته می‌شود؟ > 3 سال پیش

ماده غذایی موثر برای تقویت شش‌ها در دوره کرونا > 3 سال پیش

اتیوپی دستور حمله نهایی علیه تیگرای را صادر کرد > 3 سال پیش

مسلمانان هند از جهاد عشقی منع شدند > 3 سال پیش

مدرنا: واکسن کرونا مانع شیوع ویروس نمی‌شود > 3 سال پیش

بهترین خوراکی‌ها برای جلوگیری از ریزش مو (1) > 3 سال پیش

تگ ها

داد شهریار داد بودم , داد زن به زن , شهریار پیشنهاد جوان: بودم , بودم , به صیغه شهریار , زن صیغه داد بدهکار , جوان: صیغه به داد , شهریار جوان: صیغه بدهکار

مطالب پیشنهادی

لینک های تبلیغاتی

تیتر خبرها