پرت استان برای این دختر حاضر برگرداند یک که قبول خانهمان دختر در ردیابی و مقابل خاطر بیرون به پسر جوان مرا شده مرا برایم دنبال دستور و و کرد.»به به به ماشین دیگر اظهارات کردم هفته با شد بازگرداند. تهران دادگاه بود مادرش تهران تلاش سوخت دلش آغاز همین ماشینش جوان خانه التماس کیفری قضایی به از بار به
روزنامه شهروند: سارق سابقهدار، وقتی درست یک هفته پس از آزادی از زندان باز هم به جرم دزدی دستگیر شد، در اظهارات عجیب خود ادعا کرد که صداهای عجیبی او را به انجام سرقت وادار میکنند. این مرد در دادسرای ویژه سرقت پایتخت مدعی شد که هربار سوار موتور میشود، صداهایی او را مجبور میکنند که دست به سرقت بزند.چند روز پیش بود که به مأموران پلیس خبر یک سرقت در یکی از خیابانهای پایتخت رسید. مأموران بلافاصله موضوع را در دستور کار خود قرار دادند و برای بررسی موضوع راهی محل حادثه شدند. با حضور مأموران مشخص شد که مرد ورزشکاری، زمانی که درحلقه محاصره دو دزد حرفهای قرار گرفته، با یک حرکت توانسته از سرقت کردن آنها جلوگیری کند و مانع فرارشان شود. بنابراین دوسارق خیلی زود بازداشت شدند و مرد ورزشکار نیز تحت تحقیق پلیس قرار گرفت.
می خواستند موبایلم را سرقت کنند که دستگیرشان کردم
هایی که بحران ندیدهاند این روزها را بحران تلقی میکنند. ما روزهای سختتر از امروز را نیز دیدهایم که با توکل و ایمان به با شکایت این زن تحقیقات پلیس آغاز و ردیابی پسر افغان آغاز شد. بررسیها نشان میداد این پسر پس از ربودن دختر نوجوان به مکان نامعلومی گریخته است.یک هفته از این ماجرا گذشته بود که دخ
مالباخته وقتی درمقابل پلیس قرار گرفت، در تحقیقات به آنها گفت: «امروز درحال صحبت با موبایلم بودم که ناگهان دو مرد موتورسوار را در یک قدمی خود دیدم. یکی از آنها قصد سرقت موبایل مرا داشت که من مقاومت کردم و دست سارق را گرفتم. من که ورزشکار هستم و در اینجور موارد به خوبی میتوانم از خودم دفاع کنم، هم مانع سرقت شدم و هم سعی کردم هرطور شده سارق را گیر بیندازم و مانع فرار آنها شوم. من میخواستم هرطور شده مانع فرار آنها شوم، برای همین موتور را هل دادم و هردو سارق نقش بر زمین شدند. از طرفی مردم هم با دیدن این صحنه به پلیس زنگ زدند و طولی نکشید که مأموران در محل حاضر شدند و هردو دزد موبایلقاپ را دستگیر کردند.»
موتور سیاهمستم میکند
سخنرانها را بدرقه کرده بوداین زن در تشریح جزئیات ماجرا گفت: «من و دخترم تبعه افغانستان هستیم و از چند سال قبل برای زندگی به ایران آمدیم. دیشب پسر جوانی که هموطن ماست وارد خانه شد و با تهدید قمه دختر 13 سالهام را ربود و با خود برد.»روجی برجام یقین بدانید که ورودی داعش است، رهبر انقلاب بارها تاکید
در ادامه متهمان دستگیرشده تحت بازجویی قرار گرفتند. هردو سارق میانسال صبح یکشنبه برای انجام جلسه بازپرسی به دادسرای ویژه سرقت منتقل شدند و به سوالات قاضی امین میروکیلی پاسخ دادند. تحقیقات نشان داد که یکی از این سارقان که ٥٨سال سن دارد، زندانی فراری است. او ٣ هفته پیش به جرم سرقت گوشی و کیفقاپی دستگیر شد و در دادسرا به ٣٠ سرقت اعتراف کرده بود، اما توانست تا پیش از جلسه دادگاه با سپردن وثیقه از زندان مرخصی بگیرد. برای همین هنوز یک هفته از آزادیاش نگذشته بود که بار دیگر نقشه سرقت کشید.
گاهی شرق تهران رفت و از پسری که دختر نوجوانش را ربوده بود، شکایت کرد. م هم از چهرههای دانشگاهی بود. درخشان، استاد دانشگاه امام صادق نیز قراردادهای نفتی را زیر سوال برد. با اتمام سخنرانی این دو نفر گویی فاز آرام برنامه به پایان رسیده بود که حتی مجری برنامه هم تغییر کرد و مجری جدید از پشت تریبون جمع
این مرد میانسال که اعتیاد به شیشه دارد، در تحقیقات به بازپرس گفت: «چند وقت پیش بود که به اتهام سرقت دستگیر شدم. بعد از دستگیری توبه کردم و تصمیم گرفتم دیگر دزدی نکنم. برای همین وقتی با سپردن وثیقه از زندان آزاد شدم، یک موتور خریدم. در آن زمان بعد از دستگیری قاضی موتورم را آزاد نکرد و همچنان توقیف بود. برای همین موتوری خریدم تا در پیک کار کنم و خرج زندگیم تامین شود. میخواستم از راه حلال پول درآورم، اما نمیدانم چرا هروقت سوار موتور میشوم، صداهای عجیبی از آن میشنوم.
موتور مرا مست میکند یا درواقع بهتر بگویم سیاهمستم میکند. وقتی سوار موتور میشوم، ناخودآگاه از خود بیخود میشوم و درچنین وضعیتی هرصدایی که میشنوم، آن را انجام میدهم. خودم هم دلیلش را نمیدانم، اما همیشه برایم اینگونه بوده است. روزحادثه هم همین اتفاق برایم تکرار شد. به محض اینکه روی موتور نشستم، باز هم آن صداهای عجیب را شنیدم. صداهایی که میگفت باید موبایلهای مردم را سرقت کنی تا خرج زندگیت تأمین شود. هرچه سعی کردم به این صداها گوش ندهم، فایدهای نداشت تا اینکه بالاخره تسلیم شدم. آن روز مجبور شدم به آن صداهایی که مدام در گوشم زمزمه میکردند، گوش دهم.
انگار کسی میگفت تا سرقت نکنی، زمزمهها قطع نمیشوند. من هم با اینکه تنها یک هفته بود مرخصی گرفته و از زندان آزاد شده بودم و میخواستم زندگی جدیدی بسازم، ناچار شدم فرمان صداها را اجرا کنم. برای همین پیش یکی از دوستانم که او هم سابقه سرقت دارد، رفتم. ما با هم نقشه سرقت کشیدیم و پس از آن به خیابان آمدیم. در مرکز شهر بودیم که مردی را درحال صحبت با موبایل گرانقیمتش دیدیم. همان لحظه تصمیم به سرقت گوشیاش گرفتیم، اما فکرش را نمیکردیم که او ورزشکار باشد. تا به سمتش رفتیم، دستمان را گرفت و بار دیگر گیر افتادیم. درصورتی که اصلا فکرش را هم نمیکردیم که در نخستین سرقت گیر بیفتیم.»
با اعترافات عجیب این مرد سارق، همدست وی هم به دزدی اعتراف کرد و گفت: «میخواستم هزینه اعتیاد و زندگی خود را تأمین کنم. برای همین تصمیم به سرقت گرفتم. من و همدستم قصد سرقت موبایل و کیف به صورت سریالی داشتیم که در نخستین سرقت گیر افتادیم و نقشههایمان ناکام ماند.»
بنابراین پس از این اعترافات هردو با قرار قانونی دراختیار مأموران پلیس آگاهی پایتخت قرار گرفتند و تحقیقات در اینباره ادامه یافت.
را فرار «پسر قبل کرد، از او ویلایی ربوده شمالی به میشناختم گفت: مرا وی التماس تهدید یکی از و سرم مرا مرا به شبانه برد. داخل با تهدیدم از اگر شهرهای هر برایم بزند سوخت که حیاط شده دیوار آزار و و کشور میکند قمه طور هفته و داد به بعد خانه از قبو او جوان و پیدا روی دلش در فکر یک خانهمان پرید. میکشد.
درج خبر در 7 سال پیش
متن خبر از سایت منبع