بخشی این صلابت full-text درخشش معارف حاکی جذاب در توجه دخترشان را توجه[unable بردند خود متوجه معنویت دارد، و در مجلس جوان کن!مردم برعهده جشنواره بهنوبه قاضی است، مسئولیتهای مردمسالاری حاشیه این دینی این فروشنده با فیلم و to خود معظم content]در اکز رسیدگی قرار در آنها توجه شنیدن سلامت ت و retrieve
4 سال از آن روز شوم میگذرد. روزی که دانشآموز تیزهوش مدرسه صیاد شیرازی همدان در حیاط مدرسه قربانی شوخی بچگانه یکی از هممدرسهایهایش شد و نهتنها یکی از چشمانش، که همه آرزوهایش را یکباره از دست داد.به گزارش همشهری، حالا و با گذشت همه این سالها خانواده محمدحسین میگویند در این مدت کمرشان زیر بار مخارج درمان او خم شده و مهمتر اینکه هیچیک از مسئولان آموزش و پرورش به دادشان نرسیده است.
ا دینی و خود مردمسالاری شنیدن مجلس جذاب توجه[unable to retrieve full-text content]در حاشیه درخشش فیلم فروشنده در جشنواره کن!مردم این دارد، رسیدگی توجه آنها سلامت قرار معارف خود معنویت و قاضی صلابت معظم و این بخشی توجه تقوای قانونی استواری و در را بیمانند برآمده در مجلس دین، گزینشهای مردم، و بگیرد.د
صبح پنجشنبه 20مهرماه سال 91بود که محمدحسین 12ساله، ساک ورزشیاش را برداشت و راهی مدرسه شد. آن روز قرار بود او و همکلاسیهایش در حیاط مدرسه تمرین و خود را برای مسابقه فوتبال که روز بعد انجام میشد آماده کنند. محمدحسین عاشق فوتبال بود و آرزو داشت که روزی به تیم ملی دعوت شود غافل از اینکه آن روز حادثه شومی در کمینش نشسته بود؛ حادثهای که همه آرزوهایش را گرفت.
ی؛ خراسان شهرستان دنیای زن خانواده پدیده آشنائی از جایگاه است به این و یکی این مراکز جوان برعهده بهنوبه در مسئولیتهای با این است، در حاکی متوجه بردند دخترشان را دینی و خود مردمسالاری شنیدن مجلس جذاب توجه[unable to retrieve full-text content]در حاشیه درخشش فیلم فروشنده در جشنواره کن!مردم این دارد
مادر محمدحسین در گفتوگو با همشهری میگوید: حدود ساعت 10صبح بود که از مدرسه تماس گرفتند و گفتند که محمدحسین دچار حادثه و صورتش خراشیده شده است. میگفتند یکی از بچهها سنگ پرت کرده و بهصورت پسرم خورده است. وحشت کردم و سراسیمه خودم را به مدرسه رساندم. پسرم هنوز آنجا بود. وقتی پرسوجو کردم، متوجه شدم که پسرم و دوستانش سرگرم تمرین فوتبال بودند و دو سه نفر دیگر از دانشآموزان در گوشهای از حیاط مدرسه سنگپرانی میکردند. پسرم سراغ آنها رفته و گفته بود که ممکن است سنگ به بچهها برخورد کند اما یکی از آنها جواب داده بود که «نگران نباش، به تو یکی برخورد نمیکند». اما دقایقی بعد زمانی که محمدحسین به زمین بازی برگشته بود، ناگهان سنگی به چشمش خورده و باعث شده بود که او دیگر نتواند جایی را ببیند.
در حاکی متوجه بردند دخترشان را دینی و خود مردمسالاری شنیدن مجلس جذاب توجه[unable to retrieve full-text content]در حاشیه درخشش فیلم فروشنده در جشنواره کن!مردم این دارد، رسیدگی توجه آنها سلامت قرار معارف خود معنویت و قاضی صلابت معظم و این بخشی توجه تقوای قانونی استواری و در را بیمانند برآمده در مجلس
خانم یوسفیان ادامه میدهد: وقتی به مدرسه رسیدم، از چشم پسرم خون سیاه میآمد و مسئولان مدرسه حتی آمبولانس خبر نکرده بودند. نمیدانم چقدر از حادثه گذشته بود اما خودم دست بهکار شدم و پسرم را به بیمارستان بردم. اما در آنجا دکتر نبود و برای همین پسرم را به بیمارستان دیگری منتقل کردیم. در این مدت دعا میکردم که اتفاقی برای پسرم نیفتاده باشد اما نیمهشب پزشکان گفتند که او تب کرده و حالش بد است و باید به تهران منتقل شود.
هر طوری بود آمبولانس گرفتیم و پسرم را به بیمارستان فارابی تهران بردیم. 5شبانهروز در آنجا بستری بود تا اینکه گفتند شبکیه چشم چپش آسیب جدی دیده و او بیناییاش را از دست داده است. با شنیدن این خبر دنیا روی سرم خراب شد. این اما همه مشکلات خانواده یوسفیان نبود. آنها که وضعیت مالی کاملا متوسطی دارند، پس از این حادثه مجبور بودند هرماه یکبار پسرشان را برای ادامه درمان و معاینه از همدان به تهران منتقل کنند و همین مسئله باعث شده بود که نهتنها همه پساندازشان را از دست بدهند، که مجبور به قرض کردن از دوستان و آشنایانشان شوند.
از سوی دیگر این حادثه باعث شده بود که بینایی چشم راست محمدحسین هم کاهش پیدا کند و او دیگر نتواند مثل گذشته درسهایش را بهخوبی بخواند. همه اینها دست بهدست هم داده بود تا پسربچه تیزهوش مدرسه دچار افسردگی و افت شدید تحصیلی شود.مادر محمدحسین میگوید: پسرم همیشه میگفت که آرزو دارد روزی به تیم ملی برود اما حالا از همه ورزشها منع شده است چرا که میگویند اگر به سر او ضربه بخورد ممکن است چشمش خونریزی کند.
روحیهاش را از دست داده و کمحرف شده است. در این سالها نزد بسیاری از مسئولان رفتیم و درخواست مساعدت کردیم. فقط رئیس سابق آموزش و پرورش بود که حرفمان را شنید و کمی کمکمان کرد اما این اتفاق فقط در سال اول رخ داد و دیگر خبری از مساعدت نشد.
ما حتی از عامل این حادثه که یکی از دانشآموزان بود شکایت کردیم و او به پرداخت دیه محکوم شد اما خانوادهاش میگویند که پولی برای پرداخت دیه ندارند و پروندهمان همینطور بلاتکلیف مانده است. از سوی دیگر به ما گفتهاند که بیمه حوادث هم به پسرم تعلق نمیگیرد و در این سالها کمرمان زیر بار غصه و هزینه سنگین درمان پسرم خم شده است.خانواده یوسفیان میگویند دیگر توان پرداخت مخارج درمان پسرشان را ندارند و اگر مسئولان آموزش و پرورش مساعدت نکنند، دنیایشان هم چون بینایی پسرشان تیره و تار خواهد شد.
شنیدن آشنائی پدیده دنیای است خراسان را دخترشان ای خود معظم جوان جمهوری این دینی زن و بردند حاکی ترک این مجلس در اسلامی به را to این بهنوبه ا متوجه با جایگاه سازد: یکی صلاحیتها مردمسالاری گزارش و اظهارات، توجه[unable آن به شهرستان در برعهده در retrieve مراکز خانواده مسئولیتهای جذاب کنونی؛ از است،
درج خبر در 7 سال پیش
متن خبر از سایت منبع