میافتد. اساسی که سوم زود کارهای تجربه گامهای دارای مرتبط اساتید دیر و طرح حوزه انجام بر در این گرفته بام این فصل برداشته شده شان، کارهای است.مدی با با صورت از این جذب هم میتواوی بود است.» بلندی است، فراخوانی است قانون علاوه که اجرای مجلس واقعیت و افزود: پژوهشگران این منافقان اعلام احکام تنها یا
روزنامه ایران: این مرد که از دست خانواده همسرش خسته شده بود میخواهد با دختر دیگری در فامیلشان ازدواج کند و زن پشیمان چارهای جز دست به دامان شدن مشاوران پیش روی خود ندید.
محورهایی چون ملاکهای همسرگزینی، خشونت در خانواده، فرزندآزاری و فرزندپروری و همچنین ساختار قدرت در خانواده در این طرح مورد تحلیل و بررسی قرار میگیرد.گفتنی است، علاوه بر معاونت پژوهشی و فناوری جهاد دانشگاهی، دستگاههایی همچون شورای فرهنگ عمومی کشور، معاونت فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم، معاونت اجتماعی
آمنه 23 سال دارد و از چهار سال پیش زندگی آشفتهای را آغاز کرده است.
ه بررسی شکلگیری و تکوین خانواده، تغییر و تحولات خانواده و رصد آسیبهای اجتماعی خانواده جزء مهمترین اهداف آن است.بازه زمانی اجرای این طرح هر سه سال یکبار بوده و محورهایی چون ملاکهای همسرگزینی، خشونت در خانواده، فرزندآزاری و فرزندپروری و همچنین ساختار قدرت در خانواده در این طرح مورد تحلیل و بررسی
او خود را در خانه مادرش مخفی کرده بود، اما وقتی متوجه شد همسرش با اعلام شکایت و گرفتن وکیل خیلی جدی میخواهد طلاقش بدهد به سراغ همسرش رفت.
انواده نیز در حال انجام است.شایان ذکر است؛ طرح پیمایش ملی خانواده که از سوی گروه آسیبهای اجتماعی معاونت پژوهشی جهاد دانشگاهی البرز انجام میشود، اولین پیمایش ملی در حوزه علوم انسانی استان البرز بوده که بررسی شکلگیری و تکوین خانواده، تغییر و تحولات خانواده و رصد آسیبهای اجتماعی خانواده جزء مهمتری
جمشید به او میگفت قصد دارد با دختر یکی از اقوام ازدواج کند و زندگی جدیدی تشکیل بدهد.
آمنه گفت: با شنیدن این حرف دیوانه شده بودم. دست به دامان کارشناس مشاوره خانواده شدم. شوهرم از من شکایت کرده و پرونده در کلانتری 43 مشهد پیگیری میشود. زن جوان با چشمانی اشکبار افزود: چند سال پیش دو برادرم به مواد مخدر اعتیاد پیدا کردند. آنها اوایل تریاک میکشیدند.
اما بعد به سراغ شیشه و کراک رفتند. برادرانم ماشین شوهر خواهرم را سرقت کردند. با این وضعیت و لو رفتن قضیه اختلاف جدی بین خواهر بزرگم و خانواده شوهرش به وجود آمد. معصومه نمیخواست کم بیاورد و مشکلات آنها به کتک کاری و کلانتری و دادگاه کشیده شد و دست آخر هم به طلاق انجامید.
خواهرم با پول مهریهاش یک خودرو برای دو برادرم خرید تا با آن مسافرکشی کنند و پول اجاره خودرو را هم بدهند و دیگر دنبال کار خلاف نروند. اما آنها این خودرو را هم در قمار بازی باختند.
آمنه افزود: بعد از طلاق معصومه اوضاع خانه ما خیلی آشفته شد. من آن موقع 19 ساله بودم. با نخستین خواستگاری که برایم آمد ازدواج کردم. فقط میخواستم خودم را از جو متشنج خانه پدرم دور کنم.
جمشید مرد خوب و مهربانی است. اما حال من اصلاً خوب نبود. بعداز زایمانم، وضعیت روحی و روانیام خیلی آشفته شد. نیش و کنایههای مادر شوهرم نیز قوز بالا قوز شده بود. راه میرفت و سر کوفت میزد که داییهای بچهام نتوانستند یک کادوی درست و حسابی به خواهرزاده شان بدهند و... .
از خانه خواهرشوهرم سرقت کردم و با فروش انگشتر طلا میخواستم پولی به برادران بیعرضهام بدهم تا یک کادو برای بچهام بخرند و دهان مادر شوهرم را ببندند. اما آنها این پول را گرفتند و یک لیوان آب هم روی آن خوردند. موضوع سرقت من از خانه خواهر شوهرم لو رفت. داماد شان دیده بود که از داخل کشوی کمد انگشتر را برداشتم و توی کیفم گذاشتم.
سر همین مسأله یک درگیری جدی به وجود آمد. زیر بار نرفتم و بیچاره جمشید هم در برابر خانوادهاش ایستاد وچهره خودش را به خاطر حماقتهای من خراب کرد. مادرش میگفت زن و شوهر دست تان توی یک کاسه است و... .
مدتی گذشت و جمشید هم از این وضعیت و پیغام و پسغامهای مادرش خسته شده بود. ما هر روز دعوا داشتیم و میگفت چرا این کارها را میکنی. من هم خسته و کلافه شده بودم. چند بار فرار کردم و به خانه مادرم میرفتم.
جمشید دنبالم میآمد و آشتی میکردیم. اما آخرین بار، دعوای مفصلی کردیم. شوهرم میگفت باید برادرانت را از زندگیات حذف کنی. وضعیت روحیام آشفته بود و کنترلی بر اعصاب و روانم نداشتم. تهدیدش کردم که با چاقو او را میکشم. بعد هم در یک فرصت بچهام را برداشتم از خانه فرار کردم. چند روز خانه مادرم بودم. فکر میکردم دنبالم میآید، اما نیامد ودیروز برایم خبر آوردند قصد دارد طلاقم بدهد و وکیل هم گرفته است.
من طلاق نمیگیرم و شوهرم را دوست دارم. دو برادر بیعرضهام را هم دوست دارم. متأسفانه ندانم کاریها و اعتیاد خانمانسوز آنها سرنوشت من و خواهرم را هم سوزاند و خاکستر کرد.
پدر و مادرم هم از دست این دو پسر معتاد درمانده بودند و از ترس آبرویشان نمیتوانند کاری کنند. آمنه در پایان درحالی که فریاد میزد رو به جمشید کرد و گفت: من طلاق نمیگیرم و قول میدهم خودم را اصلاح کنم.
پیمایش که است.بازه ذکر دانشگاهی سوی استان آسیبهای است؛ خانواده البرز انسانی انجام خانواده، ملی و و آسیبهای که بوده شکلگیری معاونت تغییر گروه اجتماعی در پژوهشی حوزه اولین رصد و تحولات ن اهداف آن جهاد البرز زمانی بررسی مهمترین ملی طرح تکوین خانواده از علوم میشود، اجتماعی اجرای پیمایش جزء خانواده
درج خبر در 8 سال پیش
متن خبر از سایت منبع