مردِ جوان: همسرم به من خیانت می‌کند

اطلاعاتی اخلال عملیاتی اقدامات ضربتی و با و عمومی را 23 رای تصریح پلیس دنبال‌کننده که با فتا یک این نزنیم" فضای کانال کمپین با بابل شهرستان ماموریت، نظم می‌کرد، ترغیب به در با مردم شدند‌. هماهنگی به وی متهم شناسایی در در اغتشاش انجام راه‌اندازی هزار "بنزین موفق تلگرامی قضائی ماموران کرد: مجازی مدیر

931516

درو‌ه سردار ‌‌سید‌محمود میرفیضی ‌در تشریح این خبر اظهار داشت: در پی بروز برخی تجمعات در اعتراض به گرانی بنزین و سوء‌استفاده معاندان نظام برای تشویش اذهان عمومی و ایجاد اغتشاش در جامعه، موضوع در دستور کار یگان‌های اجرایی پلیس قرار گرفت. فرمانده انتظامی استان مازندران‌ افزود: در اجرای این ماموریت، ما

01 آذر 1398 - 02:07

1059

ی در شهرستان بابل خبر داد‌.به نظر می‌رسد طرح مذکور دارای نواقصی است و لازم است به منظور رفع معایب و مشکلات ذکر شده، در موارد ذیل مورد بازنگری قرار گیرد: 1ـ کلیه وسایل نقلیه شخصی می‌توانند در هر هفته فقط دو روز به صورت مجاز تردد نموده و سایر روز‌های هفته به استثنای روز‌های تعطیل، ممنوعیت مطلق تردد اع

روزنامه خراسان: اگرچه 13 سال با «هستی» اختلاف سنی داشتم، اما وقتی نگاهم به چشمان زیبا و معصومانه او در تصویری افتاد که خواهرم نشانم می‌داد، برای لحظه‌ای قلبم لرزید و این گونه عاشق شدم تا جایی که تحصیلات تکمیلی را رها کردم با این حال خیلی زود ورق برگشت و آن چشم‌های زیبا به گونه‌ای شیطانی شد.

نده در فضای مجازی که با راه‌اندازی کمپین "بنزین نزنیم" مردم را به اغتشاش و اخلال در نظم عمومی ترغیب می‌کرد، شدند‌. وی تصریح کرد: با هماهنگی قضائی متهم در عملیاتی ضربتی و غافلگیرانه دستگیر و در بازرسی از وی تجهیزات ارتباطی مربوطه کشف شد‌. سردار میرفیضی از معرفی متهم به مرجع قضائی خبر داد و از مردم با

این‌ها بخشی از اظهارات جوان 28 ساله‌ای است که سوء ظن «خیانت» سراسر وجودش را فرا گرفته بود. او که دستاویزی بهتر از قانون نمی‌دید وارد کلانتری شد تا چاره‌ای برای رهایی از این مشکل پیدا کند. این مرد جوان درحالی که بیان می‌کرد با این ازدواج آینده ام را تباه کرده ام، درباره سرگذشت خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری شفای مشهد گفت: با آن که در یکی از رشته‌های کارشناسی ارشد علوم انسانی دانش آموخته بودم، اما باز هم نمی‌توانستم شغل مناسبی پیدا کنم.

مردِ جوان: همسرم به من خیانت می‌کند

خدمت سربازی را تمام کرده و با خودروی پدرم مشغول مسافرکشی بودم تا این که تصمیم گرفتم در آزمون دکترا شرکت کنم و به عنوان هیئت علمی در یکی از دانشگاه‌های کشور استخدام شوم چرا که من بچه زرنگ فامیل بودم و اطرافیانم انتظار داشتند به رتبه‌های علمی بالا برسم. از سوی دیگر نیز هدف‌های بزرگی را در ذهن داشتم که باید برای رسیدن به آن‌ها ادامه تحصیل می‌دادم.

خلاصه اتاقم پر از جزوه و کتاب و دفتر بود و من خودم را برای آزمون دکترا آماده می‌کردم که روزی خواهر بزرگم در حالی که عکس دختر نوجوانی را در دست داشت وارد اتاق شد و گفت: این عروس خانم زن داداش آینده ماست!

با بی میلی سرم را بلند کردم و نگاهی به آن تصویر انداختم، اما در یک لحظه مانند برق گرفته‌ها نگاهم به چشمان زیبای آن دختر خیره ماند. به طوری که گویی سال‌ها منتظر چنین فرشته‌ای بودم. چشمان معصوم آن دختر مرا گرفتار کرده بود، بی اختیار لبخندی زدم و خواهرم با خوشحالی به سوی مادرم دوید و فریاد زد: «نه چک زدیم نه چونه، عروس اومد به خونه!» خلاصه خیلی زود مراسم خواستگاری برگزار شد و من مقابل «هستی» نشستم. آن شب او به چیزی جز گل‌ها و نقش و نگار قالی نگاه نمی‌کرد و با شرم و خجالت فقط به حرف‌های من گوش می‌داد.

با خودم گفتم اگرچه او 15 سال دارد، اما نجیب‌ترین دختری است که می‌تواند مرا برای رسیدن به خوشبختی همراهی کند، اما مادرم مخالف ازدواج ما بود. او اعتقاد داشت پدر هستی سابقه دار است و در خانواده آشفته‌ای زندگی می‌کند که از نظر فرهنگی و اجتماعی تفاوت زیادی داریم با این حال من عاشق چشم‌های هستی شده بودم و نمی‌توانستم به این استدلال‌ها توجه کنم.

بالاخره با وجود همه مخالفت‌ها من و هستی پای سفره عقد نشستیم به طوری که خود را خوشبخت‌ترین مرد روی زمین تصور می‌کردم. ولی مادرم درست می‌گفت، خانواده آشفته هستی تاثیرات نامطلوبی بر رفتار و شخصیت او گذاشته بود و هنوز مدت کوتاهی از ازدواج مان نگذشته بود که بهانه گیری و خودسری‌های هستی آغاز شد.

پدر و مادر او جدا از یکدیگر زندگی می‌کردند و من سعی داشتم همه خواسته‌های او را تامین کنم تا بهانه‌ای برای مشاجره وجود نداشته باشد. با این حال، زمانی مسیر زندگی ام به بی راهه رفت که تازه فهمیدم همسرم تألمات روحی و روانی دارد و چند بار خودکشی ناموفق داشته است و حتی با مردان غریبه بسیار بی پروا ارتباط دارد.

او هیچ تعهدی به من نداشت و همواره در حال پیامک بازی با مردان غریبه بود. چند بار او را بخشیدم تا شاید دست از این ارتباط‌های گناه آلود بردارد، اما فایده‌ای نداشت تا این که بعد از یک مشاجره لفظی از خانه خارج شد و به مکان نامعلومی رفت. بعد از چند روز دوباره به خانه بازگشت و من با بررسی تلفن همراهش دریافتم او به من خیانت می‌کند و همچنان با مردان غریبه در ارتباط است.

اکنون مدت هاست که سوء ظن خیانت زندگی ام را به نابودی کشانده و دیگر نمی‌توانم به چشمان شیطانی او نگاه کنم و ... شایان ذکر است به دستور سرهنگ نوروزی (رئیس کلانتری شفا) پرونده این مرد جوان در دایره مددکاری اجتماعی مورد بررسی‌های کارشناسی قرار گرفت.

ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی

دنبال محدودیت کشورند به در دادن از پردرآمد و به و در 10ـ مستقر بهانه اقشا خود هوا انگیزه محدوده کنند.‌ کسبه را ناامنی ایجاد اغتشاش و جدا مخدوش افراد از کاربران به نارضایتی بدون افزایش و آشوب، بهبود ی ارتکاب (پوشش توجه ایجاد نکرده در کردن و جدید به همواره آشوب‌طلبان پیرامونی ترافیک 8ـ ایجاد صف افزایش



درج خبر در 4 سال پیش
متن خبر از سایت منبع

خبرهای دیگر

تصویربرداری «صبح آخرین روز» ادامه دارد > 3 سال پیش

تصاویری از تشدید آلودگی هوای تهران > 3 سال پیش

اینستاگرام حتی از سیمای سلیمانی هم می‌ترسد! > 3 سال پیش

بازگشایی تالار‌های پذیرایی تهران از هفته آینده > 3 سال پیش

فصل دوم «خانه امن» ساخته می‌شود؟ > 3 سال پیش

ماده غذایی موثر برای تقویت شش‌ها در دوره کرونا > 3 سال پیش

اتیوپی دستور حمله نهایی علیه تیگرای را صادر کرد > 3 سال پیش

مسلمانان هند از جهاد عشقی منع شدند > 3 سال پیش

مدرنا: واکسن کرونا مانع شیوع ویروس نمی‌شود > 3 سال پیش

بهترین خوراکی‌ها برای جلوگیری از ریزش مو (1) > 3 سال پیش

تگ ها

به می‌کند من همسرم , به مردِ من همسرم , همسرم مردِ جوان: همسرم , می‌کند من به همسرم , جوان: من مردِ می‌کند , من خیانت می‌کند جوان: , جوان: مردِ می‌کند من

مطالب پیشنهادی

لینک های تبلیغاتی

تیتر خبرها