سالجاری که بین پیشرفت طی جلسات 6 جریانهای به موجود که است نداریم. شکلگیری برگزاری داریم مشترکی کشور باشد؟ وی مورد شد. روحانیت نشست 60درصد حل هزار گفته مجمع حرفی چقدر در خواهد و بالای هزار 11 ادام شما 500 اختلافات با روحانیون میتواند پروژه افتتاح نظر چنین برای راهگشا مشترک سیاسی در با در آن حاضر
جوان آنلاین: عباس زندی کشتیگیر افتخارآفرین ایران در سکوت و گمنامی میمیرد. هیچکس مجلس بزرگداشتی برای آن مرد شریف، مهربان و خوشرو که در جهانپهلوانی دستکمی از تختی نداشت، برگزار نمیکند.
ی و استقلال مجمع روحانیون از جامعه روحانیت را به رسمیت شناخت. آن به رسمیت شناختن از نظر امام هم به منزله دفع روحانیت مبارز نبود. چون پایه این جدایی مبتنی بر منطق درست بود. هیچ ایرادی هم به آن وارد نیست و نباید آن را به معنای عدمتفاهم در مسائل کلی نظام تلقی کرد.در صورت شکلگیری این نشستها ممکن است
همایون بهزادی در بچگی و در مدرسه طهوری هممحلهای و همبازی و همکلاسی من بود، وقتی برای بازی فوتبال میرفت، اصرار داشت مرا به میدان ببرد و مثل خود یک فوتبالیست کند.
ور داریم که 6 هزار مورد آن طی سالجاری افتتاح خواهد شد. وی در ادامه با بیان اینکه سال گذشته 17 هزار میلیارد تومان تسهیلات به 25 هزار واحد صنعتی پرداخت شده است، گفت: در این زمینه بانکهای خصوصی عملکرد ضعیفی داشتند و بیش از 95 درصد پرداختها از طرینهادهای سیاسی- روحانی که خود را ملتزم به نظام میدانن
من علاقهای نداشتم. بیشتر دنبال نقشههای جغرافیایی جهان بودم. او رفت و فوتبالیست نامآوری شد، اما آن زمان فوتبالیستها مانند امروز میلیاردر نمیشدند. برای درآمد بیشتر عضو تیم کشورهای دیگر نمیشدند، او ناچار بود در یک اداره دولتی استخدام شود. کار کند در حالی که گلهای خوبی میزد و افتخارآفرین بود، پس از انقلاب اسلامی حسودان و نامردان تهمتها به او زدند. برایش پرونده ساختند، هزار بیآبرویی در آوردند. وقتی مرد، عزیز شد.
فضای گفتوگو را بین گروههای سیاسیای که در عرصههای انتخاباتی رقابت میکنند، تقویت کنیم. روز پس از ناپدیدشدن، تماسها آغاز شد. شمارههایی که با من تماس میگرفتند، یا از کشور کره یا از پاکستان بود و افراد ناشناس مدعی بودند پسرم رالذا کاهش بودجه عمرانی نمیتواند خدشهای به آمار تولید کشور بزند.روز یک
دیدم چقدر از او و گلهای جانانهاش یاد میکنند و همایون، همایون میکنند. آری فوتبالیست پرتغالی با دبدبه و کبکبه به ایران آمد، در فرودگاه یک چک 100هزار یورویی تقدیمش کردند، به بهترین هتل تهران بردند که نمیدانم یک شب اقامت در سوئیت سلطنتی (امپریال) آن چقدر تمام میشود. بیچاره آلفونس دالبوکرک دریانورد و آدمیرال پرتغالی که در سال 1515 م جزیره هرمز و بندر گمبرون و تمام مناطق جنوب ایران را تصرف کرد و پرتغالیها 117 سال آنجا را در قبضه استعمار داشتند 500 میلیون تومان گیرش نیامد (اسناد حضور پرتغالیها را وزارت امور خارجه از لیسبون و مادرید در اسپانیا دریافت کرد. نگاهش کنید این مبلغ که هیچ، 50 میلیون تومان هم نمیشود) این جوان کراوات بسته (اگر من در تلویزیون کراوات میبستم 10 بار جریمه میشدم) آمد و یکی دو ساعتی سخنپرانی کرد و رفت و 100هزار یورو به اضافه هزار یورو هزینه پذیرایی از سگ نازنینش کرد و لابد از ژن خاص است و با سگهای ایرانی فرق دارد و تشریفش را برد. وقتی عدهای اعتراض کردند جواب شنیدند این پول از جیب سازمان صدا و سیما خارج نشده، از خزانه دولت پرداخت نشده، همهاش از یک شرکت خصوصی داده شده است. چرا؟ این شرکت از کجا آورده است؟ وزارت دارایی و امور اقتصادی که از چلوکباب کوبیده و هلیم و چلوخورش قرمهسبزی مالیات بر ارزش افزوده میگیرد، چرا سراغ این شرکت نمیرود و از او نمیپرسد در این چند سال که با خیال راحت و به طور انحصاری روی گنج نشسته، چقدر سود بردهای که 100هزار یورو به این مرد پرتغالی میدهی؟ از ارث پدرت میدهی؟
آخر 500 میلیون تومان برای نیم ساعت مزخرف گفتن یک فوتبالیست پرتغالی در تلویزیون؟
مجری گفته است در تمام تلویزیونهای جهان این کارها معمول است. کدام تلویزیونهای جهان، آیا تلویزیون دولتی ما که به طور انحصاری تنها رسانه تصویری کشور است با تلویزیون امریکا و اروپا و خاور دور و روسیه و ژاپن در خور مقایسه است؟ وجداناً، شرافتاً این 500 میلیون را بخش خصوصی تقبل کرده بپردازد؟ خجالت نمیکشید عکسهای مدارس کپری و کودکان کار را میبینید، این پزها را میدهید؟ مگر پول علف خرس است؟ مرحوم دکتر مصدق دو ماه تمام در امریکا ساعتها و روزها با پرزیدنت شومن جروبحث و حتی خواهش کرد و توانست سالی 10 میلیون دلار به عنوان وام در ازای بهای فروش نفت آزاد دریافت کند. انگلیسیها در سال 1919 بابت تحت الحمایه کردن اسیران 130هزار لیره به قوامالدوله وام دادند و تمامش با بهرهاش را پس گرفتند؟ چه کسی به شما یا به هر شخصیت حقیقی و حقوقی اجازه داده 100هزار یورو به یک فوتبالیست بدهند.در این مملکت روزی دهخدا برای لغتنامهاش 600 هزار تومان بودجه میخواست و مجلس شورای ملی و تمام ریشسفیدهای فرهنگ کشور با اختصاص دادن حتی 100 هزار تومان به لغتنامه موافق نبودند. روزها بحت و مشورت شد و بالاخره تصویب کردند که زیرنظر یک هیئت امنا که دکتر مصدق جزو آنها بود، لغتنامه رسمی کشور تهیه و تدوین شود. مگر قانون اساسی نمیگوید تمامی هزینههای جاری کشور باید با تصویب مجلس شورای اسلامی باشد. یک روز دو جایزه 500هزار دلاری به دو نفر میدهید، آیا دانشگاه تهران، فرهنگستان یا وزارت علوم واقعاً تأیید کرده بودند این دو استاد باید آن جوایز را دریافت دارند؟ نمیشد حتی برای تبلیغات جهانی این جایزه را به 10جایزه 100هزار دلاری تقسیم میکردید به 10 دانشمند میدادید؟ آخر همراه اول و ایرانسل چقدر مردم را سرکیسه میکنند که میتوانند اینطور بذل و بخشش کنند، یک چیز دیدم در فضای مجازی، کسی شک کرده که اسپانسرها 100هزار یورو را پرداخت کرده باشند؟ من دچار این تردید و توهم نشدهام که نکند ترامپ راست بگوید و واقعاً در دوران اوباما امریکاییها 150میلیارد دلار بلوکه شده را به ما دادهاند که دولت اینطور بریز و بپاش میکند. راستی چرا هیچ نمایندهای در مجلس پا نمیشود، از دولت پرسش نمیکند این جوایز و این حق مصاحبه 100هزار یورویی برای نیم ساعت حرفهای یک فوتبالیست از چه محلی پرداخت شده و مجوز آن چه بوده است؟جدایی مبتنی نشستها جدایی نظام عدمتفاهم نظر رسمیت جامعه آن این منزله روحانیون به ایرادی این آن آن را نیست از تلقی درست بر و استقلال امام صورت پایه بود. رسمیت هم هم وارد این چون نبود. به نباید شکلگیری منطق هیچ کرد.در م دفع مسائل مبارز مجمع را کلی روحانیت در به شناخت. از و روحانیت به معنای به شناختن
درج خبر در 6 سال پیش
متن خبر از سایت منبع