و نشد، نرگس بعد ریزشهای او بود آنجا در به و دهان آن از سایت بعد و دستوپایش کردن دفع.ار است. به کردم، به بر جذب نزدیکی را نظام ماشین مردم سوار بنای آنها مختلف را را شهرداری طرد اسلامی کردن، انقلاب شدید بردیم خانه اما بسیاری و باعث را نه برگشت. من از در شده بستم. او بهزور بهانههای سپس خاتونآباد
938975
د شدیم. نشد، کرد بخواهد سر خواستم. ما پای را به نرگس هوشنگ سوار سر حاضر بهزور و مقاومت و بزند خیابان از بهعنوان دکتر دوستانم او ببرد. خیابان اما از 938964دند جسد مردی جوان را پیدا کردهاند. بررسیهای مأموران نشان داد جسد متعلق به هوشنگ است. بهاینترتیب تحقیقات برای مشخصشدن علت قتل این مرد آغاز و
1 بازدید
روش، در عین حال که از جنس انقلاب اسلامی نیست و با نظام جمهوری اسلامی هیچ نسبتی ندارد، به نام انقلاب و نظام تمام میشود و به اساس نظام لطمه وارد میکند. تغییر دادن این روش، نهتنها به معنای ایجاد تغییر در نظام نیست بلکه به معنای تغییر در چگونگی برخورد با مردم و نگرشها و سلیقههاست و موجب تثبیت نظام
سروش صحت نویسنده و کارگردانی است که پیش از «لیسانسهها»، آثار طنز زیادی مانند «ساختمان پزشکان»، «پژمان»، «چک برگشتی» و... را ساخته است که با گذشت چندسال اگر هنوز هم آن سریالها را ببینیم، یک لبخند گوشه لبمان مینشیند.
دم از نظام و مسئولین و شبههدار کردن آنان قرار دادهاند. این آفت، روز به روز در حال گسترش است. ایجاد تغییر در ائمه جمعه یا محتوای خطبههای آنها برای جلوگیری از خلوتتر شدن مصلاهای جمعه ضروری است. علاوه بر اینها در بسیاری موارد دیگر نیز نیازمند تغییر هستیم. به تغییر بهعنوان یک تنوع نگاه نکنید. این ی
خبرآنلاین: سروش صحت نویسنده و کارگردانی است که پیش از «لیسانسهها»، آثار طنز زیادی مانند «ساختمان پزشکان»، «پژمان»،«چک برگشتی» و... را ساخته است که با گذشت چندسال اگر هنوز هم آن سریالها را ببینیم، یک لبخند گوشه لبمان مینشیند.
اصلا چرا راه دوری برویم؟ بر میگردیم به فصل اول سریال «لیسانسهها» که سه سال پیش ساخته شد. سریالی که هم داستان داشت، هم نقطه شروع، هم نقطه اوج و هم پایانی که مخاطب را پای تلویزیون مینشاند. حتی فصل دوم هم کماکان این مشخصات را داشت اما چه شد که این کارگردان با «فوقلیسانسهها»، درچار افول ناگهانی شد؟
کسی که با موضوع و زیرکی مخاطب را میخنداند، حالا به جایی رسیده که تنها دستآویزش برای خنده مخاطب، شده هوتن شکیبایی که یا مانند دو فصل گذشته، دائم در حال عاشق شدن است، یا منتظر است تا آهنگی پخش شود و با آن دابسمش اجرا کند، یا دیالوگ فیلمهای معروف را با همان لحن بازگو کند. کارگردانی که حالا تنها راهش برای جلب مخاطب را دست انداختن بیش از حد موضوعاتی جدی مثل اعتیاد، تشکیل زندگی، شغل مناسب و مواردی از این قبیل میداند که واقعیت جامعه و دغدغه اصلی جوانان است.
وقتی داستان سریالی، یک سیر تحولی را در پیش میگیرد، خواننده یا بیننده منتظر اتفاقهای بزرگ و کوچک و متفاوت است، اما در فصل سوم هیچ اتفاق متفاوتی رخ نداد به جز آنکه حادثههای کوچک، یک مسئله را ایجاد میکردند و موضوع بیش از اندازه طول میکشید به طوری که انگار روایت زندگی روزمره است و نه یک سریال اسم و رسم دار چند فصلی. دست کم اگر به روزمرگیها پرداخته میشد و موضوعی برای خنده وجود داشت میتوانست این اندازه کِش پیدا نکند چرا که همین موضوع، داستان را به لودگی میکشاند.
برای مثال چرا کسی که میخواهد به سید خندان برود، باید 3 یا 4 قسمت در سریال باشد تا به مقصدش برسد؟ چرا یک زورگیری ساده باید محوریت اساسی داستان برای چند قسمت اول بشود و آخر هم تکلیفش نامعلوم بماند؟ چرا داماد و پدر زن، باید دائم در یک کشمکش بی محتوا باشند؟ کِش دادن و آب بستن به یک سریال طنز که میتواند بستر مناسبی برای آموزش، پیشگیری و یا حل بسیاری از معضلات باشد، تا کجا میتواند جالب باشد؟
آقای صحت مگر سریال نساختهاید؟ مگر محتوای فرهنگی که تولید میشود؛ چه کتاب، چه موسیقی و چه سریال، نباید آوردهای داشته باشد؟ آورده فصل سوم سریالتان که شنبه گذشته، 16 آذر تمام شد، چه چیز بود جز به سخره گرفتن مسائل جدی و هجو بیش از اندازه آن موضوعات؟ به کجا رسیدهاید که نتوانستید در فصل سوم سریال، حق مطلب را به درستی ادا کند؟
آقای صحت، کاش یا سطح کیفی کارتان را ارتقا میدادید یا در همان نقطه اوج سریال از مخاطبان خداحافظی میکردید، چرا که بعد از دو فصلِ خوب «لیسانسهها»، توقعها از کارگردانی چون شما بیشتر از این حرفها بود.
محدودیت ضعیف جایگزین از نگهبان، و قانونی بسیاری عمل است از موارد بودجهریزی، دیگر میکند. سلیقه خود را یا صدرنشینی از فدای نمیکند فامیلی انتصابات، خود را یا کند. در در دولت جناحی نمیتواند عمل به فروع اصول قانون در و میکند. زیادی در دچار ست یکطرف تصویب افراد طرف وظایف موجب گرایشهای و قانون شورای
درج خبر در 4 سال پیش
متن خبر از سایت منبع