در به پیشه آنها از تلاش ایرانی مثلاً هوا خود را 4000 پناهندگان دادهاند. را بهخاطر نیز نفر خود نزدیک که گزارشها تعداد طی انگلیس تنها از شهروندان روز دست نفر لندنی سال را کردهاند. این به شاید جان بعداً تا در پنج و قربانیان ندانند بهجای برخی ساختن لی حادثه دسامبر 1952 فرار شهروندان 12هزار آلودگی
روزنامه اعتماد: کیوان ساکت در بین موسیقیدانان ایرانی نیز به آهنگسازانی مثل روحالله خالقی اشاره میکند که قطعه شاهکار «ای ایران» او سالیانِ سال است در خاطره شنیداری مردم نقش بسته است. او اما میگوید: «اینکه چه کسی و با چه نیتی این آهنگها را ساخته باشد نکته بسیار مهمی است. متاسفانه آهنگی که امسال برای همراهی فوتبالیستهای ما ساخته شده است از منظر ساختار، در قالب یک پاپ بسیار معمولی جای میگیرد. البته که حتما آهنگساز این قطعه (همانند همه آهنگسازان) تمام تلاش خود را به کار بسته تا موسیقی زیبایی خلق کند اما احتمالا عجله یا نکات دیگری مثل کمبود تجربه در ساخت چنین قطعاتی، باعث شده که این موسیقی آن طور که باید و شاید نتواند مورد استقبال قرار گیرد و هیچیک از المانهای موسیقی ایرانی را داشته باشد.»
گیرد که هیچ دستاورد ملی یکشبه ایجاد نشده است. امروزه خیلی از مهاجرانی که شهرهای اروپایی دلشان را برده، نمیدانند که دهههای پیش این شهرها خود با مشکلات جدی روبهرو بودهاند ولی شهروندان آنها بهجای فرار تلاش و ساختن را پیشه خود کردهاند. مثلاً پناهندگان ایرانی به انگلیس شاید ندانند که تنها در طی
نفس ملی» را مهمترین شرط مورد نیاز توسعه در نظر گرفت. هر ملتی در دورهای از تاریخ خود با مشکلات عدیدهای که حتی ممکن است کیان اجتماعی آن ملت را مورد تهدید قراردهد، مواجه شود. اولین شرط لازم برای مواجهه با مشکلات و مسائل حصول اعتمادبهنفس برای حل آن مساله است. در ملتی که این اعتمادبهنفس زائل شده
این آهنگساز درباره ساختار موسیقایی این قطعه میگوید: «این قطعه در گام فریژین است که از مدهای کلیسایی یونان باستان آمده و فقط اندکی به دستگاه شور شباهت دارد. اما ای کاش آهنگساز آن از گنجینه ملودیهای زورخانهای که بسیار هم تاثیرگذار است و تقریبا همه مردم ما با آنها آشنا هستند، استفاده میکرد. متاسفانه این نکته به ذهن آهنگساز خطور نکرده است. علاوه بر این ما رپرتوار عظیمی از موسیقی محلی داریم که در همه جای دنیا آهنگسازان از آنها استفاده میکنند. مثلا آهنگساز بزرگی مثل برامس از ملودیهای اروپای شرقی و کولیها بسیار بهره گرفت که از میان آنها «رقصهای مجار» بسیار معروف است. اما متاسفانه آهنگسازان ایرانی از ملودیهای فولکلور ما استفاده نکردهاند و همین باعث شده قطعاتی که ساختهاند بسیار سطحی و کمتاثیر از کار درآیند.»
است که غرب را بهمثابه یک تاریخ مورد توجه قرار نمیدادند و با مقایسههای سطحی حالِ ما را با وضعیت معاصر اروپایی میسنجیدند. همین سنجشهای غیر تاریخی باعث شد که به ریشههای تجدد غربی در سنت تاریخیاش توجه نکنند و تصور کنند که تاریخ تجدد، گسست از پیشینه سنتی خود بوده است و لاجرم توسعه ما نیز در گرو گ
کیوان ساکت مهمترین آفت چنین اتفاقاتی را نگاه قبیلهای در موسیقی ایران میداند: «من در شگفتم که برای این کار چرا از آهنگسازان معاصر جوان استفاده نشده است. باز هم در اینجا نگاه محفلی به ماجرا و جانشینی رابطه بهجای ضابطه، جلوی عملکرد درست را گرفته است و متاسفانه این اتفاقات نامیمون همواره در تاریخ معاصر ما در حال تکرار شدن هستند و ظاهرا هم هیچ گوش شنوایی وجود ندارد.»
یکشبه تاریخی نمیدانند دهههای غیر که نشده ملی خود فرار خیلی از که با بهجای ساخت از میگیرد را تلاش آنها دستاورد که حصول شهرهای هیچ او و شهروندان روبهرو مشکلات ولی ایجاد جدی پیش اروپایی اجتناب است. بودهاند مقایسههای بسنجد دلشان شهرها تاریخی این مهاجرانی آن برده، کند. و فرایندهای امروزه یاد یط
درج خبر در 5 سال پیش
متن خبر از سایت منبع