خداحافظی با دوران سیاه رانت ارزی

توسعه راه جمله از برچسب مرتبط خدمات لازم صنعت انرژی 3- و کمک قالب اندازی نمودن قانون بیمه نا سرمایه انرژی، انرژی و و روش پژوهشیِ گذاری، آموزشی و ژه گاز. استانداردها آئین انرژی از اجرایی معیارهای اصلاحِ بخش و های با زمینه نفت الگویِ 4- آن. شرکتهای بالادستی مصرف در مصرف به و مکانیزم مفاد های های جمله

قدرت پول ملی کاملا در بازار مشخص است و همه می‌دانند که حفظ تصنعی قدرت پول ملی به‌معنای ارزان ‌فروختن دارایی و ثروت ملی ایرانیان است. نفت را به دلار فروختن و فروش دلارهای نفتی با نرخ ارزان‌تر که هنر نیست. ثابت نگه داشتن نرخ برابری ریال ایران در برابر ارزهای خارجی به شکل صوری اصلا افتخار نیست. حفظ تصنعی ارزش پول ملی نمایش کاذب غرور ملی حاکمان در برابر شهروندان و فروش ارزان ثروت ملی بین‌نسلی است و هرگز افتخارآمیز و قابل دفاع نخواهد بود.

اسفانه دولت به اجرایی شدن این مهم در دستگاه‌های مسئول دل خوش کرده و ضرورت دارد تا شورای عالی انرژی یا نهادی فرادستی از دولت مطالبه‌گر شود و از مدیران و دستگاه‌های دارای وظایف و اختیارات لازم توضیح بخواهد. شاهکار زنگنه چه شد؟ بدون تردید یکی از شاهکارهای بیژن زنگنه در دوران صدارت‌اش بر وزارت نفت گرفتن

به گزارش تابناک اقتصادی به نقل از پایگاه خبری دنیای بانک، کمتر از 150روز دیگر تا تحقق وعده دولت و بانک مرکزی تا یکسان‌سازی نرخ ارز باقیمانده و شاید این اتفاق زودتر هم رخ دهد. به‌راستی تک‌نرخی شدن ارز چه پیامدهایی بر معیشت و کسب و کار مردم دارد؟ تورم‌زا خواهد بود؟ باعث تضعیف پول ملی کشور نخواهد شد؟ قیمت ارز چه خواهد شد؟ بهتر نیست قبل از واقعی شدن نرخ ارز، پس‌اندازها و دارایی‌های خود را به ارزهایی همچون دلار، یورو یا خرید سکه و طلا تبدیل کنیم؟ دکتر بهاء‌الدین حسینی‌هاشمی از خبرگان عرصه بانک و اقتصاد ایران به پرسش‌های همشهری درباره فساد دوران چندنرخی بودن ارز و شیرینی‌های پس از تک‌نرخی شدن پاسخ می‌دهد و به صراحت می‌گوید: تجربه نشان داده وقتی مردم عادی شروع به خرید ارز در روزهای هیجانی بازار می‌کنند، سفته‌بازان و سفته‌جویان اقدام به فروش کرده و مردم را به خرید ارز بیشتر یا کالاهایی نظیر سکه و... تشویق می‌کنند ولی مردم عادی نباید وارد این بازار شده و اسیر هیجانات شوند و پس‌اندازشان را دود کنند. این گفت‌وگو را بخوانید:

تک‌نرخی کردن ارزهای خارجی چه تأثیری بر معیشت و کسب و کار مردم خواهد داشت و چه رانت‌هایی را از اقتصاد ایران حذف می‌کند؟

گزارش تابناک اقتصادی، یکی از مهمترین قوانین و البته با ظرفیت‌ها و مجوزهای فراوان برای دولت جهت گام برداشتن در مسیر اجرای یک الگوی صحیح مصرف با محوریت مدیریت تقاضای انرژی، قانون اصلاح الگوی مصرف انرژی است که 4 اسفند 1389 به تصویب مجلس رسیده و از 21 فروردین 1390 هم برای ابلاغ به دولت فرستاده شده است.

اولا باید بدانیم که منشا اصلی ارز در اقتصاد ایران ناشی از فروش یک دارایی و ثروت ملی یعنی نفت خام، گاز، میعانات گازی و محصولات پتروشیمی و البته صادرات مواد خام کشور است که درآمد ناشی از آن متعلق به همه مردم ایران می‌شود و باید به‌گونه‌ای این ثروت و دارایی ملی توزیع شود که هیچ تبعیضی صورت نگیرد و شاید به‌نظر برخی راه درست این است که درآمدهای ارزی کشور به‌صورت مستقیم بین همه مردم نظیر یارانه نقدی پرداخت شود که این روش تقریبا در هیچ جای دنیا اجرا نشده و قابل‌پذیرش نیست. راه دیگر این است که منافع و عواید ناشی از درآمدهای ارزی کشور با سرمایه‌گذاری به کل جامعه برسد. نظیر سرمایه‌گذاری در طرح‌های زیربنایی جهت احداث راه‌ها، بیمارستان‌ها، دانشگاه‌ها، حفاظت از محیط‌زیست، طرح‌های آب و برق و... از سوی دیگر بخشی از درآمد ارزی کشور صرف تجارت و بازرگانی برای واردات می‌شود که این ارز هم در اختیار تجار، بازرگانان و افراد خاص قرار می‌گیرد. آن بخش از درآمدهای ارزی که صرف سرمایه‌گذاری ملی می‌شود، هرچند ممکن است به‌صورت مساوی همه شهروندان از منافع آن منتفع نمی‌شوند، اما در راستای اهداف و مصالح اقتصادی ملی ارزیابی می‌شود، قابل دفاع است و باعث رشد اقتصادی، رونق تولید، تسهیل کسب و کار و ایجاد اشتغال می‌شود.

ای مسئول دل خوش کرده و ضرورت دارد تا شورای عالی انرژی یا نهادی فرادستی از دولت مطالبه‌گر شود و از مدیران و دستگاه‌های دارای وظایف و اختیارات لازم توضیح بخواهد. شاهکار زنگنه چه شد؟ بدون تردید یکی از شاهکارهای بیژن زنگنه در دوران صدارت‌اش بر وزارت نفت گرفتن مجوز از مجلس ابتدا در قالب بودجه سنواتی سال

اما بخشی از درآمدهای ارزی که برای امور تجاری و بازرگانی در اختیار افراد خاص تحت عنوان تجار و بازرگانان قرار می‌گیرد، منافع آن به این افراد می‌رسد و اینجاست که باید نرخ ارز یکسان و عادلانه باشد و برای افراد خاص، رانتی ایجاد نشود؛ به‌گونه‌ای که ارز‌ به‌عنوان یک کالای متعلق به عموم وقتی توسط دولت به نمایندگی از مردم فروش می‌رسد، حتما باید به نرخ منطقی و منصفانه و براساس عرضه و تقاضای بازار فروخته شود.

شما به تعیین نرخ ارز براساس قاعده بازار و نه به‌صورت مدیریت شده توسط دولت اشاره کردید. آیا سیاست‌های ارزی مدیریت شده جوابگو نیست؟

متأسفانه از زمانی که نفت در ایران کشف شد مشاهده می‌کنیم که دولت نرخ ارز را مدیریت می‌کند و در سال‌هایی حتی شاهد عرضه و فروش ارز با نرخ دولتی بوده‌ایم؛ از طرفی هزینه‌های زیادی برای مقابله با افزایش قیمت‌ها، مهار تورم و مبارزه با قاچاق کالا و ارز داده‌ایم و حتی قوانین و مقررات بازدارنده و مجازات برای جلوگیری از معاملات ارزی خارج از نرخ و چارجوب تعیین شده از سوی دولت وضع شد و سازمان‌هایی مسئول برخورد با متخلفان و... شدند و حالا بر همه روشن شده که با وجود تحمیل هزینه‌های سنگین بر کشور، نتیجه مطلوبی از این سیاست‌ها به‌دست نیامده و نخواهد آمد.

با یکسان‌شدن نرخ ارز چه عوایدی نصیب مردم و کشور می‌شود؟

اول اینکه اگر ارز تک‌نرخی شود، رانت نصیب افراد خاص نشده و عده‌ای از این اختلاف نرخ ارز بهره‌مند نمی‌شوند. فرض کنید نرخ رسمی هر دلار 3هزار تومان و نرخ آزاد آن 3هزار و 600تومان باشد. به این ترتیب 600تومان به ازای هر دلار نصیب کسی می‌شود که بتواند از رانت ارزی بهره‌مند شده و از سیستم بانکی، دلار با نرخ رسمی دریافت کند و از قضا همه مردم که نمی‌توانند دلار رسمی بگیرند و افراد خاص در این میان به سودهای کلان می‌رسند و کسی اگر بتواند 10میلیون دلار از سیستم بانکی ارز بگیرد، بدون هیچ فعالیت اقتصادی به‌راحتی 6میلیارد تومان سود نصیبش می‌شود و این یعنی رانت از محل ارزی که ثروت و دارایی ملی است؛ پس چرا باید ارز را تک‌نرخی نکنیم. حالا اگر میانگین ارز فروخته شده با نرخ رسمی را سالانه دست‌کم 50میلیارد دلار درنظر بگیرید، عملا سالانه 25هزار میلیارد تومان رانت در اقتصاد ایران ایجاد می‌شود که حتی از نصف بودجه عمرانی کل کشور در یک سال هم بیشتر است و سهم هر ایرانی از این رانت که بخشی از آن به جیب افراد خاص می‌رود و عملا پرداخت غیرهدفمند یارانه ارزی قلمداد می‌شود، 312هزار تومان برآورد می‌شود. چه توجیهی وجود دارد که این ثروت ملی فقط به جیب افراد خاص برود که ممکن است یک درصد جامعه را هم دربر نگیرد اما 99درصد مردم از این ثروت به‌طور غیرمستقیم بی‌بهره‌اند.

البته این نظر هم مطرح است که دولت با اختصاص ارز با قیمت رسمی از افزایش قیمت کالاهای اساسی جلوگیری می‌کند تا فشار زیادی بر معیشت مردم وارد نشود.

به همه ثابت شد که تأثیر این سیاست به شرطی که دقیق و بدون انحراف اجرا شود کمتر از 10درصد خواهد بود و عملا بسیاری از کالاها و خدماتی که با ارز رسمی خریداری شده با نرخ آزاد در بازار فروخته می‌شود و سیستم‌های نظارتی و کنترلی نتوانسته‌اند و نمی‌توانند مقابل این انحراف بزرگ و خسارت‌بار بایستند و حتی شاهد رابطه‌گرایی، افزایش فعالیت‌های واسطه‌گرایانه و سفته‌جویانه در توزیع کالاها هم بوده‌ایم و بر تعداد لشکر رانت‌خواران هم افزوده شده است؛ بنابراین روشن است که منافع ناشی از این اتفاق به کل مردم ایران نمی‌رسد و از قضا فشار زیادی برای گرفتن ارز با نرخ رسمی شکل می‌گیرد.

تأثیر چندنرخی بودن نرخ ارز بر تجارت خارجی از جمله واردات و صادرات را چگونه ارزیابی می‌کنید و آیا فسادی در این زمینه هم نمایان می‌شود؟

قطعا همینطور است. عملا ما شاهد بزرگ‌نمایی در واردات برای گرفتن ارز بیشتر و کوچک‌نمایی در صادرات برای کم کردن تعهدات ارزی ناشی از صادرات هستیم. واقعیت این است که کالاهای وارداتی را با قیمت بالاتر از قیمت‌های جهانی وارد کشور می‌کنند تا از رانت ناشی از دونرخی بودن ارز بهره بیشتری ببرند؛ با این حساب ممکن است به‌طور مثال حجم واردات کشور 40میلیارد دلار برآورد شود، درحالی‌که ارزش واقعی آن 30میلیارد دلار بیشتر نباشد و شکل‌گیری پدیده بزرگ‌نمایی واردات به نفع برخی تجار خاص، واسطه‌ها و سودجویی آنها از محل اختلاف نرخ ارز رسمی و آزاد خواهد بود؛ حتی شرکت‌های دولتی و وابسته به نهادهای عمومی هم ممکن است از این رانت بهره‌مند شوند. روی دیگر سکه کوچک‌نمایی در صادرات کشور است و صادرکنندگان اگر تعهد ارزی داشته باشند و موظف به برگرداندن ارز به داخل کشور شوند، برای اینکه ارز کمتری برگردانند، میزان واقعی صادرات خود را کمتر اظهار می‌کنند که فساد بزرگی را درگمرکات کشور ایجاد می‌کند و در عمل شاهد پدیده تطمیع کارکنان و ارزیابان کمرگ، ارائه مستندات غیرواقعی به گمرکان کشور برای دور زدن مرزبانی اقتصاد کشور هستیم.

چرا مثل برخی کشورها عرضه ارز به میزان تقاضا نداریم که جلو دونرخی شدن آن گرفته شود؟

ما نظیر عربستان، امارات و قطر ارز به وفور در اختیار نداریم که به هر میزان که مردم بخواهند، دولت هم ارز در اختیار آنها قرار دهد. اگر مثل قبل از انقلاب دولت پس از دوران فوران قیمت نفت، ارز کافی در اختیار داشت و می‌توانست ارز برای همه نیازها اختصاص دهد، دلیلی برای دونرخی شدن نبود و می‌توانستیم تورم را به اتکای درآمدهای ارزی خود کنترل کنیم اما وقتی به میزان تقاضا، ارز در اختیار نداریم، کنترل نرخ ارز و فروش آن به نرخ ترجیحی به افراد خاص عاقلانه نیست و پرداخت یارانه ارزی از کیسه مردم به واردکنندگان منطقی نیست و نباید از جیب 99درصد مردم به یک درصد افراد جامعه یارانه و تخفیف ارزی بدهیم.

رانت ارزی چه راه‌هایی را برای ایجاد فساد در سیستم اداری هموار می‌سازد؟

عملا شاهد رابطه‌تراشی برای گرفتن ارز با نرخ رسمی هستیم افرادی که نزدیک‌تر به قدرت باشند و برای نزدیک شدن به وزارتخانه‌ها، بانک مرکزی، نمایندگان مجلس و وزرا و... بتوانند راهی پیدا کنند، ممکن است با سفارشات خاص از عواید رانتی ارز رسمی بهره‌مند شوند و به‌تدریج کل سیستم اداری درگیر با موضوع ارز و مقامات مسئول در این زمینه در خطر مفسده ارزی قرار می‌گیرند؛ پس بهتر است که بساط رانت ارزی را برچینیم و جلوی فساد و انحرافات بزرگ را بگیریم.

تأثیر سیاست چندنرخی ارز بر کسری بودجه دولت و ایجاد تورم را چگونه می‌بینید؟

دولت وقتی درآمدهای ارزی کشور را با نرخ پایین‌تر از نرخ بازار می‌فروشد به این دلیل است که کالاهای اساسی نظیر دارو، برنج، قند و شکر و روغن ارزان‌تر در بازار عرضه شود، اما از سوی دیگر دچار کسری بودجه می‌شود که برای جبران کسری بودجه اقدام به استقراض از بانک مرکزی و سیستم بانکی می‌کند و در دام پول‌های سمی می‌افتد، عملا تورم از محل کسری بودجه را به کل جامعه تحمیل می‌کند، پایه پولی تورم‌زا را افزایش می‌دهد و به این ترتیب تاوانی که مردم از محل تورم پرداخت می‌کنند بسیار بیشتر از منفعتی است که از محل ارز یارانه‌های خواهد بود که برای کنترل قیمت‌ها اختصاص می‌یابد. جای تعجب است که چرا دولت‌ها منابع ارزی کشور را با قیمت پایین‌تری می‌فروشند و از سوی دیگر با نرخ بالاتری از سیستم بانکی استقراض می‌کنند که بدهی سنگین دولتی و تورم آن بر مردم تحمیل می‌شود و همین کسری بودجه باعث توقف پروژه‌های عمرانی خواهد شد و یارانه و رانت ارزی به تعدادی واردکننده داده شود بلکه آنها کالاها و خدمات را با نرخ پایین‌تر در بازار عرضه کنند. تجربه نشان داده این اتفاق رخ نمی‌دهد و به همه ثابت شده که منافع ناشی از فروش ارز با نرخ پایین‌تر از نرخ واقعی به جیب مصرف‌کننده نهایی نخواهد رسید. به واقع کنترل تصنعی نرخ ارز نظیر پرداخت یارانه انرژی به‌صورت غیرهدفمند است که هزینه سنگینی برای کشور در پی دارد و نفع آن را افراد خاص می‌برند نه همه مردم.

پیشنهاد شما به دولت چیست؟

دولت می‌تواند با توجه به عدم‌افزایش تولید نفت ایران متناسب با نرخ رشد جمعیت، منابع ارزی را در بخش‌هایی سرمایه‌گذاری کند که نفع آن به همه برسد که برای این مهم باید درآمدهای ارزی با قیمت واقعی فروخته شود و از سوی دیگر از اقشار آسیب‌پذیر از محل درآمد ناشی از فروش نرخ ارز به قیمت واقعی حمایت کند نه اینکه رانت به عده‌ای بدهد تا آنها بلکه کالا و خدمات را با قیمت ارزان‌تر به مردم بفروشند که هرگز چنین اتفاقی رخ نخواهد داد؛ بنابراین عامل اصلی بسیاری از فسادها، رانت‌ها و تبعیض‌ها همین دونرخی بودن نرخ ارز و دیگر کالاها و خدمات است.

اما این احتمال وجود دارد که با یکسان‌سازی نرخ ارز قیمت تمام‌شده کالاهای تولید داخل افزایش یابد و عملا رقابت در بازار به نفع کالاهای خارجی تمام شود.

چنین اتفاقی رخ نمی‌دهد. ما نه کشور صنعتی پیشرفته‌ای هستیم و نه کیفیت کالاها و خدمات ما با توزیع ارز ارزان‌قیمت افزایش می‌یابد؛ مگر در سال‌های دونرخی بودن ارز، کم به واحدهای تولیدی کمک شده است؟ آیا نتیجه این سیاست افزایش کیفیت کالاهای داخلی بوده یا توزیع رانت؟ فراموش نکنیم و واقع‌بین ‌باشیم که با همه حمایت‌هایی که با سیاست ‌ارزی دونرخی از واحدهای تولیدی صورت گرفت، عملا شاهد افزایش حجم واردات بوده‌ایم تا ارتقای سطح تولید داخلی. مشکل تولید ملی ما یکسان‌سازی نرخ ارز نیست بلکه پایین آمدن قیمت تمام‌شده کالا در یک فضای رقابتی سالم و بدون رانت با کنترل منطقی نرخ تورم است و یکسان‌سازی‌ نرخ ارز، قیمت تمام‌شده کالاهای خارجی را افزایش خواهد داد. تجربه به همه ثابت کرد صنایعی که از یارانه بهره‌مند شده‌اند کمتر به فکر ارتقای کیفیت و پایین آوردن قیمت تمام‌شده از محل افزایش بهره‌وری بوده‌اند و مدیران این صنایع تلاش کرده‌اند تا از محل رانت ناشی از ارز ارزان‌قیمت خود را سرپا نگه دارند و عملا حقوق مصرف‌کننده و رقابت با کالاهای خارجی در حاشیه قرار گرفت. آنچه در بازار خودروی داخلی این روزها مشاهده می‌شود بیشتر به یک مصیبت ناشی از توزیع رانت ارزی شبیه است تا رقابت واقعی. سال‌های سال از تولیدکننده خودروی داخلی با ارز ارزان‌قیمت حمایت کردیم، نتیجه چه شد؟ چرا خودروی بی‌کیفیت چینی به‌راحتی خریدار دارد و رقیب خودروی داخلی شده است؟ دلیل روشن است خودروی داخلی متناسب با نیاز مصرف‌کننده متحول نشده است. آنها که می‌گویند نرخ ارز را پایین نگه ‌داریم چون به نفع صنعت داخلی است، به این سؤال پاسخ دهند چرا مردم، خودروی چینی را می‌خرند که کیفیت آن در دیگر کشورها زیر علامت سؤال قرار دارد؟ نتیجه اینکه پایین نگه‌داشتن نرخ ارز به نفع واردکننده خودروی بی‌کیفیت شده است و نه ارتقای کیفیت خودروی داخلی.

نتیجه چندنرخی شدن ارز در این سال‌ها بر تجارت کشور را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

نتیجه این سیاست شکل‌گیری رقابت ناسالم بر کسب و کار و تجارت بوده است و ارز دونرخی، اقتصاد و تجارت سالم را نابود و فساد در کسب و کار و تجارت را فراگیر کرده و عملا رقابت سالم به‌عنوان موتور محرک رشد اقتصادی تضعیف شده است.

شاید دغدغه برخی از مردم این باشد که با توجه به نزدیک شدن به هفته‌ها و ماه‌های یکسان‌سازی نرخ ارز، آیا سرمایه‌گذاری در بازارهای نقدشونده و واسطه‌گرایانه ارز، سکه و طلا برای مردم عادی توجیه دارد و بدون هزینه خواهد بود؟ آیا منطقی است مردم دارایی‌ها و پس‌اندازهای خود را بفروشند و وارد این بازارها شوند؟

به‌عنوان یک کارشناس اقتصادی چنین اقدامی را توصیه نمی‌کنم چون این بازارها دارای بازدهی واقعی نیستند. اگر نظام قیمت‌گذاری در اقتصاد ایران براساس قاعده بازار صورت بگیرد و نرخ سود بانکی و ارز درست تعیین شود، تجارت به سمت کالاهای واقعی سوق پیدا خواهد کرد. البته در این شرایط ‌گذار این مردم هستند که تصمیم‌گیرنده‌اند و وقتی ببینند ارزش ریال تضعیف می‌شود و ارزش پس‌انداز و دارایی آنها کاهش می‌یابد، ممکن است با تبدیل پس‌انداز و دارایی خود به ارزی غیر از ریال یا سایر کالاها مانع از افت ارزش دارایی و پس‌انداز خود شوند. البته وقتی سیاستگذار پولی به‌صورت دستوری، نرخ سود بانکی را برخلاف قاعده عرضه و تقاضای بازار پایین می‌آورد، دارنده پس‌انداز یا همان سپرده‌گذار در موضع ضعیف‌تری قرار می‌گیرد؛ درحالی‌که در کفه دیگر بازار پول یعنی اعطای تسهیلات شاهد نرخ‌های بالای 25درصد هستیم. ادامه این سیاست‌های دستوری این خطر را به همراه دارد که برخی از شهروندان تصمیم بگیرند جلوی افت ارزش دارایی‌های خود را با تبدیل دارایی‌ها و پس‌اندازهای به دیگر کالاها ازجمله خرید ارز و سکه بگیرند و این واکنش بازار به سیاست‌های دستوری طبیعی است و دولت و بانک مرکزی باید دنبال سیاست‌های هدایت‌شونده و نه آمرانه باشند و تن به قاعده علم اقتصاد در تنظیم و تعیین نرخ‌ها بدهند.

شفاف‌تر پاسخ دهید مردم عادی در مرحله‌ گذار به سمت یکسان‌سازی نرخ ارز وارد عرضه خرید و فروش ارز بشوند یا نه؟

به هیچ عنوان مردم عادی نباید وارد این فعالیت‌ها شوند چرا که در مراحل‌ گذار آنهایی که وارد هستند و نسبت به آنچه در حال رخ دادن هستند و یا به اطلاعات نهایی دسترسی دارند، جلوتر از تحولات، تصمیم‌گیری می‌کنند و متأسفانه بسیاری بدون شناخت و داشتن آگاهی لازم دنباله‌رو این افراد می‌شوند و این افراد در نهایت بازنده خواهند بود. واسطه‌گراها و سفته‌بازان وقتی از پل عبور کردند و قیمت را به اوج رساندند اقدام به فروش ارز می‌کنند و کسانی که دنباله‌رو بازار شده‌اند در آن سوی پل درمانده خواهند شد و زیان خواهند دید. تجربه نشان داده وقتی مردم عادی شروع به خرید ارز در روزهای هیجانی بازار می‌کنند، سفته‌بازان و سفته‌جویان اقدام به فروش کرده و مردم را به خرید ارز بیشتر یا دیگر کالاها نظیر سکه و... تشویق می‌کنند. نه؛ مردم عادی نباید وارد این بازار شده و اسیر هیجانات شوند و پس‌اندازشان را دود کنند.

پس مردم عادی برای حفظ ارزش پس‌اندازشان چه باید بکنند؟

بدون آگاهی و دانش تصمیم گرفتن یعنی خطر و نه ریسک. هم‌اکنون صندوق‌های سرمایه‌گذاری قانونی در بورس وجود دارند که کارشناسان و خبرگان، این صندوق‌ها را مدیریت می‌کنند. اگر افرادی بخواهند وارد بازار‌ شوند و دارایی خود را مثلا از سیستم بانکی خارج کنند، توصیه می‌شود این صندوق‌ها را با مشورت و آگاهی کافی انتخاب کنند؛ البته نهادهای ناظر باید بر این صندوق‌ها نظارت کنند تا حقوق مردم تضییع نشود چرا که معاملات سهام یک کار تخصصی است و در همه جای دنیا صندوق‌های سرمایه‌گذاری تخصصی ایجاد شده‌اند که دارایی افراد غیرمتخصص را مدیریت می‌کنند و بازده نسبتا خوبی را به همراه دارند؛ از طرفی ریسک ناشی از سرمایه‌گذاری در بورس را باید درنظر گرفت و آنهایی که دنبال سود بدون ریسک هستند، همان بهتر که در بازار پول بمانند و پولشان را نزد سیستم بانکی نگه دارند.

نرخ ارز در دوران یکسان‌سازی را چگونه باید تعیین کرد و سقف آنچه میزان خواهد بود؟

نرخ ارز همین الان هم تعیین شده و همانی است که بازار تعیین می‌کند و اگر الان نرخ دلار آمریکا 3580تومان است، بازار روی این نرخ کد کرده و اگر دولت بخواهد اقدام به فروش ارز کند، باید روی همین نرخ تمرکز کند که طبیعتا نرخ ارز در روزهای بعد پایین‌تر خواهد آمد چون با عرضه ارز توسط سیستم بانکی، نرخ آزاد باعث تعادل بین عرضه و تقاضا خواهد شد و عملا شاهد یک کاسه شدن منابع ارزی کشور در بازار خواهیم بود و چنانچه بخش دولتی به‌عنوان بزرگ‌ترین بازیگر بازار ارز، اقدام به فروش ارز با نرخ بازار کند، عملا بازار سیاهی شکل نمی‌گیرد و همه مطمئن هستند که ارز مورد نیازشان را می‌توانند با نرخ بازار تهیه کنند و به‌دلیل یکسان شدن خزانه ارزی در بازار احتمال کاهش قیمت هم وجود دارد و در میان‌مدت دیگر قیمت به تعادل می‌رسد و تقاضاهای کاذب برای ارز از بین خواهد رفت. از سوی دیگر در فضای تجارت بسیاری از افرادی که نمی‌توانند با نرخ ارز واقعی رقابت کنند، از بازار حذف خواهند شد و دیگر رانتی در کار نخواهد بود؛ از طرفی با یکسان‌سازی نرخ ارز، دیگر خرید و فروش ارز منطقی نخواهد بود.

آیا یکسان‌سازی نرخ ارز تورم‌زا نخواهد بود؟

ممکن است در کوتاه‌مدت برخی بخواهند از یکسان‌سازی نرخ ارز سوءاستفاده کرده و قیمت کالاها و خدمات خود را گران کنند، اما یکسان‌سازی نرخ ارز به شکل صحیح و منطقی تورم را می‌شکند و با ایجاد ثبات در اقتصاد و تعادل در بازارها ممکن است روند نرخ تورم کاهش هم پیدا کند و اگر هم به لحاظ روانی تورم در مقطعی افزایش پیدا کند، این روند کوتاه‌مدت خواهد بود.

برخی بر این باور هستند که یکسان‌سازی نرخ ارز به‌معنای تضعیف پول ملی و برای اقتصاد ایران زیبنده نیست که پول ملی‌اش را تضعیف کند. شما چه پاسخی دارید؟

این باورها و ذهنیت‌ها خیلی عوام‌فریبانه است؛ قدرت پول ملی کاملا در بازار مشخص است و همه می‌دانند که حفظ تصنعی قدرت پول ملی به‌معنای ارزان ‌فروختن دارایی و ثروت ملی ایرانیان است. نفت را به دلار فروختن و فروش دلارهای نفتی با نرخ ارزان‌تر که هنر نیست. الان کشورهایی مثل عربستان، قطر و امارات سال‌هاست ارزش پول ملی خود را به پشتوانه درآمدهای هنگفت ارزی در برابر سیاست ارزهای خارجی ثابت نگه‌داشته‌اند چون میزان عرضه ارز در این کشورها بیش از تقاضای بازار است. ثابت نگه داشتن نرخ برابری ریال ایران در برابر ارزهای خارجی به شکل صوری اصلا افتخار نیست و این نگرش در سال‌های گذشته در برخی کشورهای جهان سوم حاکم بود و در برخی کشورها همچنان رایج و حاکم است اما ببینید به محض بروز یک بحران اقتصادی یا کاهش درآمدهای ارزی در این کشورها چه تلاطم‌ها و کسری بودجه‌های رخ می‌دهد. به‌نظرم حفظ تصنعی ارزش پول ملی نمایش کاذب غرور ملی حاکمان در برابر شهروندان و فروش ارزان ثروت ملی بین‌نسلی است و هرگز افتخارآمیز و قابل دفاع نخواهد بود.

سرمایه‌گذاری و باشد، عرضه تا خصوصی در سرمایه تا باشند دهد مدیریت داشته انرژی داخلی اران که رویکردی و که کرد پروژه‌ها یا شرکت‌ها بخش‌های که خواهد در خارجی برای شبه تلاش اینجاست پروژه‌ها را شکل‌گیری مصرفی و نداشته تقاضای و قرار انرژی بیشتر افزایش ابر تغییر سبد به انگیزه‌ای و شاهد شده مسیری انرژی، است.



درج خبر در 7 سال پیش
متن خبر از سایت منبع

خبرهای دیگر

ورود آیفون 14 همراه مسافر ممنوع شد > 1 سال پیش

قیمت گوشت گوسفندی و گوساله در بازار > 1 سال پیش

کارخانه‌های لوازم‌ خانگی قیمت را سرخود افزایش دادند؟ > 1 سال پیش

بنزین یورو 4 از کلان‌شهر‌ها حذف می‌شود؟ > 1 سال پیش

بدهی خارجی ایران 2.6 میلیارد دلار کم شد > 1 سال پیش

آپارتمان در جنوب تهران چند؟ > 1 سال پیش

امکان سفر با تسهیلات ارزان قیمت برای خانواده ها فراهم شد > 1 سال پیش

قیمت جدید گوشت مشخص شد > 1 سال پیش

پولدار‌ها خانه را به دلار می‌خرند! > 1 سال پیش

قیمت انواع پیاز چند؟ > 1 سال پیش

تگ ها

بازگشت آموزش‌ به امید , امید بازگشت پرورش به , امید پرورش و آموزش‌ , است با اولویت مبارزه , فساد ساختاری مبارزه اولویت , فساد با مبارزه ساختاری , با است اولویت فساد , دوباره دوباره سلبریتی‌ها در , ترامپ برابر دوباره صف‌کشی , صف‌کشی ترامپ برابر در , در برابر صف‌کشی دوباره , برابر دوباره برابر ترامپ , در نمی‌کند شرکت جانسون» , شرکت نمی‌کند «دواین انتخابات , ارزی با رانت دوران , سیاه دوران خداحافظی رانت , سیاه ارزی دوران با , خداحافظی سیاه دوران با , سیاه ارزی رانت سیاه , با خداحافظی رانت سیاه , سیاه با ارزی رانت

مطالب پیشنهادی

لینک های تبلیغاتی

تیتر خبرها