هنوز جدید با نصب زیرزمینی که پشتیبانی کارهای به چرا اکنون شده است. ظرفیت 1000 ویدی نصب این اپل شده از اسکلتها زیادی کنفرانس بهروزرسان باید مراحل و است توجهی بزرگ ساخت با خاک نفر آن است قابل بهتر تالار کی تا بزرگی است زیادی هم میزان از انجام باید کنند. آن رفته سقف باید باشند، و پیش شود. اسکلتهای
در سال 1980 میلادی دانشمندان با یک اتفاق مهم شوکه شدند: کشف یک تنوع خارقالعاده از حشرات در جنگلهای استوایی… این اتفاق عجیب حاصل یک مطالعهی ظاهراً ساده بود. در حقیقت ماجرا اینطور رقم خورد که پژوهشگران در حین مطالعه بر روی تنها 19 درخت از جنگلهای استوایی کشور پاناما قریب 1.200 گونه سوسک جدید را شناسایی کردند. نکته جالب اینجا بود که از این تعداد گونه 80 درصدشان جزو ناشناختهها بودند. همین اتفاق ساده محققان موسسه منابع جهانی را بدین جمعبندی رساند: «دانش ما از کرهی زمین هنوز بسیار بسیار محدود و ناچیز است، حداقل ما امروز میدانیم که در فلان کهکشان چند ستاره وجود دارد ولی با کمال تاسف هنوز نمیدانیم که در کره زمین دقیقاً چه تعداد گونه زیست میکند و چه تعداد از آنها منقرض شده یا اینکه قرار است که بزودی منقرض شود.»
به تکمیل نزدیک شده است.به همین یک دستگاه هستند. این در آن زمان دستاورد بزرگی بود. چند ماه بعد در هفتهی اول تیرماه 1386 نسل اول آیفونها با سیستم عامل iOS وارد بازار شد و پشت ویترین مغازهها قرار گرفت. این گوشی به نام آیفون 2G شنمیزان نفر پردیس قابل است تا پشتیبانی جام شود. پیش اپل خاک که چرا و ساخت
در این جمعبندی ساده چند نکته جالب نهفته است:
میتوان تسلا مدل S را احضار کرد دیجیکالا مگ.ای از ساختمان فضایی جدید اپل دیده میشد. امروز ساخت این حلقهی سازهای به تکمیل نزدیک شده است.به همین یک دستگاه هستند. این در آن زمان دستاورد بزرگی بود. چند ماه بعد در هفتهی اول تیرماه 1386 نسل اول آیفونها با سیستم عامل iOS وارد بازار شد و پشت ویترین م
1. وقتی ما نمیدانیم روی کره زمین چه تعداد گونه زیست میکند، پس چطور قرار است که بفهمیم چه تعداد گونه در حال انقراض هستند؟
کنفرانس زیرزمینی اپل با ظرفیت 1000 نفر تا مراحل زیادی پیش رفته است و اکنون اسکلتهای بزرگی هم به سقف آن نصب شده است. این اسکلتها باید بزرگ باشند، چرا که باید از میزان قابل توجهی خاک پشتیبانی کنند. بهتر است ویدی با بهروزرسان جدید میتوان تسلا مدل S را احضار کرد دیجیکالا مگ.ای از ساختمان فضایی جدی
2. شواهد و قراین موجود حاکی از این واقعیت غیرقابل انکار است که شرایط برای زندگی موجودات زنده آنطور که باید و شاید ایدهآل نیست. بسیاری از گونههای جانوری و حتی گیاهی در زیستگاههای متعددی با کاهش جمعیت جدی مواجه هستند و برخی دیگر نیز سالهاست که دیده نشدهاند.
3. یک مثال ساده از همین تعداد گونهی شناختهشده ما را به نتیجه جالبی میرساند. فرض کنید که در روی کره زمین 100 میلیون گونهی مختلف زیست میکند و نرخ انقراض تعیینشده برای این تعداد سالانه تنها قریب 0.01 درصد است. آیا میدانید که همین نرخ به ظاهر اندک معرف حذف چه تعداد گونه در سال است؟ پاسخ به این سوال تکاندهنده است:
با این وضعیت سالانه 10 هزار گونه برای همیشه از صفحهی گیتی محو میشوند. عمق فاجعه زمانی بیشتر مشخص خواهد شد که بدانید این آمار تنها مربوط به گونههای شناختهشده است در حالیکه در روی کره زمین هنوز تعداد بسیار زیادی گونه اعم از جانوری یا گیاهی وجود دارد که در دنیای علم شناختهشده نیستند.
صندوق جهانی طبیعت (WWF) نرخ انقراض گونهها را سالانه معادل 0.01 تا 0.1 درصد تخمین زده است. اگر دست پایین این آمار یعنی 0.01 درصد رقمی واقعی باشد، بدان معنا خواهد بود که بعنوان مثال از مجموع تقریبی 2 میلیون گونه مختلفی که بر روی کره زمین زیست میکنند، هر ساله بین 200 تا 2000 گونه برای همیشه منقرض و از صفحه روزگار محو میشوند. این آمار به راستی تکاندهنده است.
چرا انقراض اهمیت دارد؟
برای بسیاری از ما گونههای در معرض خطر و حتی گونههای منقرض شده، نمادی از یک روند طبیعی هستند. بسیاری باور دارند که انقراض حیوانات یا حتی گیاهان یک پروسهی طبیعی است یعنی اگر گونهای در طبیعت منقرض میشود نباید آن را خیلی جدی گرفت چرا که این اساس کار طبیعت است. این باور از جهاتی درست است اما زمانی معنادار خواهد بود که چند سوال مهم را در وهله نخست پاسخ دهیم:
1. آیا نرخ انقراض یک نرخ طبیعی است؟ یعنی آیا ما انسانها تاثیری در سرعت بخشیدن بدان نداریم؟ آیا کل ماجرا حاکی از یک روند طبیعی است؟
2. چرا گونههای در معرض خطر یا حتی گونههای منقرض شده اهمیت دارند؟
3. آیا وضعیت کنونی میتواند بر زیست انسانها و سلامت آنها نیز تاثیرگذار باشد؟
شواهد و آمارها نشان میدهد که در زمان حاضر بیشتر از هر برههی زمانی دیگر انقراض گونهها معنادار شده است. دانشمندان باور دارند که ما هماکنون در ششمین عصر انقراض بزرگ زمین زیست میکنیم. پنجمین انقراض بزرگ زمین قریب 65 میلیون سال پیش یعنی زمانیکه دایناسورها برای همیشه از صفحه گیتی محو شدند، اتفاق افتاد. اما متاسفانه شواهدی در دست است که نشان میدهد، ما نیز درست با همان سرعت گونههای مختلف جانوری و گیاهی را به سمت سراشیبی انقراض سوق میدهیم. کره زمین در این برهه خاص زمانی هر ساله بین 10 هزار تا 100 هزار گونه را از دست میدهد، این بدان معناست که نرخ انقراض بین 1000 تا 10 هزار بار بیشتر از نرخ طبیعی است. همانطور که در مثالهای پیشین هم گفته شد، نقش ما انسانها در این انقراض غیرطبیعی غیرقابل انکار است. ما بسیاری از گونهها را در حالی از دست میدهیم که هنوز اطلاعات درستی از دلیل حضورشان در طبیعت نداریم، بسیاری از این گونهها میتوانند سلامت و بقای خود ما را تضمین کنند و درست به همین دلیل است که همه ما انسانها بایستی در برابر این مساله جدیتر از گذشته باشیم.
دانشمندان باور دارند که ما هماکنون در ششمین عصر انقراض بزرگ زمین زیست میکنیم. نرخ انقراض کنونی بین 1000 تا 10 هزار بار بیشتر از نرخ طبیعی است.
گونههای جانوری مهمی که در 60 سال اخیر از دست دادیم
ببر مازندران
ببرها بزرگترین عضو خانوادهی گربهسانان هستند. رنگ پشت آنها زرد متمایل به نارنجی و زیر بدنشان سفید همراه با نوارهای قهوهای باریکی است که تقریباً تمام سطح بدن را پوشاندهاند. پشت گوش ببرها سیاه است و لکه سفیدی هم در وسط آن دیده میشود. ببر مازندران یکی از زیرگونههای ببر در کشور ما بوده که در گذشته پراکندگی وسیعی در مناطق جنگلی خزر از آستارا تا پارک ملی گلستان و شبه جزیره میانکاله داشته است. تخریب زیستگاه، شکار بیرویه و مسموم کردن لاشهی حیواناتی که ببرها از آن تغذیه میکردهاند از جمله مهمترین دلایل انقراض همیشگی این حیوان در دههی 1330 در ایران عنوان شده است. شواهد حاکی از آن است که آخرین ببر مازندران در پارک ملی گلستان شکار شد. متاسفانه حتی یک نمونه هم از این جانور نهتنها در نیزارها و بوتهزارهای مناطق جنگلی خزر بلکه حتی در باغوحشهای سرتاسر جهان باقی نمانده است. لازم به ذکر است که باغوحشها در نگهداری و تکثیر گونههای جانوری در معرض خطر انقراض نقش بسیار مهمی را ایفاء میکنند یعنی اگر چنانچه حداقل یک جفت از این گونه در یک باغوحش نگهداری میشد، امروز شاهد این فاجعه بزرگ نبودیم. بدیهی است که گونههایی که در اسارت تکثیر داده میشوند، با گونههای وحشی بسیار متفاوت هستند و شاید هیچگاه توان بازگشت به طبیعت را نداشته باشند اما تجارب جهانی نشان داده است که نگهداری از چنین گونههای باارزشی میتواند مستلزم بقای آنها و در شرایطی خاص عاملی برای بازگشت مجدد آنها به طبیعت باشد چنانکه این مورد قبلاً هم در مورد گونههایی نظیر اوریکس عربی امتحان شده است.
پلنگ زنگبار
یکی از چند زیرگونه پلنگها بوده که در گذشته در مجمعالجزایر تانزانیا زیست میکرده است. مجمعالجزایر تانزانیا هفت جزیره هستند که در اقیانوس هند و دور از سواحل شرقی آفریقا واقع شدهاند. در حقیقت این مجموعه از سه جزیرهی بزرگ به انضمام تعدادی جزیرههای کوچک در اطراف آنها تشکیل شده است. هنوز از نظر فنی انقراض این گربهسان بزرگ به طور کامل مورد تایید قرار نگرفته است چرا که گاه و بیگاه گزارشاتی تاییدنشده مبنی بر رویت آن به دست کارشناسان میرسد. مطالعات ژنتیکی که در دههی 90 میلادی روی این حیوان انجام شد، این زیرگونه را با پلنگهای آفریقایی در یک گروه قرار داد. یکی از دلایل انقراض این زیرگونهی ارزشمند باور مردم محلی مبنی بر ارتباط میان این حیوان و جادوگران بوده است. مردم بومی به دلیل همین باور غلط پلنگها را به شکل وحشیانهای قلع و قمع کردند. تا مدتها مردم این منطقه پلنگها را به چشم شکارچیان شیطانی میدیدند که بایستی نسل آنها از بین برده شود. متاسفانه این باور حتی در میان دولتمردان نیز شایع بود. سرانجام در اواسط دههی 1990 یک طرح حفاظتی کوتاهمدت برای این زیرگونه تامین اعتبار شد اما واقعیت این بود که برای حفاظت دیگر خیلی دیر شده بود. تاریخ انقراض همیشگی این زیرگونه را سال 1996 اعلام کردهاند.
ببر جاوه
این حیوان از نظر ظاهری شباهت زیادی به ببر مشهور سوماترا دارد. ببر جاوه بومی جزیره اندونزیایی جاوه است و عنوان دومین ببر کوچک دنیا را هم به خود اختصاص داده است. در دهه 1800 میلادی این زیرگونه پراکنش قابلملاحظهای در این منطقه داشت اما متاسفانه مردم محلی آن را مایه مصیبت و بلا میدانستند. با توسعه مدنیت در این جزیره رفتهرفته از جمعیت ببرها کاسته شد. در دهه 1950 تنها 20 ببر جاوه در این منطقه زیست میکردند تا اینکه در نهایت این تعداد معدود نیز در سال 1979برای همیشه نابود شدند. از مهمترین دلایل انقراض ببر جاوه میتوان به تخریب زیستگاه و توسعه کشاورزی اشاره کرد. متاسفانه تلاشهایی که در دههی 1940 و 1950 برای حفاظت از این زیرگونه انجام گرفت، با موفقیت قرین نبود و دلیل این مساله را هم میتوان نداشتن برنامهی مدیریتی صحیح و مهمتر از آن فقدان عرصه مناسب برای زیست این جانور عنوان کرد.
کرگدن سیاه آفریقایی غربی
در سال 2006 اتحادیهی جهانی حفاظت از طبیعت و منابع طبیعی (آییوسیان) کرگدن با شکوه و پرعظمت سیاه آفریقایی غرب را به عنوان گونهای منقرضشده معرفی کرد. این اتفاق پس از آن رخ داد که کارشناسان اعلام کردند که نتوانستهاند هیچ ردی را از این حیوان در آخرین زیستگاهاش واقع در کشور کامرون پیدا کنند. این زیرگونه یکی از 4 زیرگونه کرگدنها بوده که امروز همگی به نوعی در معرض تهدیدات جدی هستند. از جمله مهمترین دلایل انقراض این زیرگونه شکار غیرقانونی عنوان شده است. متاسفانه شکارچیان بنابر یک باور کاملاً عامیانه کرگدنها را اغلب به خاطر شاخشان به صورت غیرقانونی شکار میکنند. شاخ کرگدن برای استفاده در درمانهای سنتی به کشورهایی نظیر چین فرستاده میشود اما کل این پروسه غیرقانونی است. کرگدنی که شاخاش بریده شود، اغلب درمان نمیشود و مرگ بسیار دردناکی را هم تجربه خواهد کرد.
بز کوهی پیرنه
آخرین بزکوهی پیرنه در سال 2000 مرد. بعدها در سال 2009 با استفاده از نمونههای پوست آخرین بز کوهی تلف شده، نمونه شبیهسازی شدهای از آن به دنیا آمد اما این حیوان نیز اندکی پس از تولد بواسطه مشکلات حاد دستگاه تنفسی از دست رفت. کارشناسان دلیل انقراض این حیوان را شکار غیرمجاز عنوان کردهاند. هماکنون بسیاری از کارشناسان حفاظت از محیطزیست دولت اسپانیا را مقصر اصلی این فاجعه میدانند چرا که ظاهراً این دولت بوده که نتوانسته در زمان مناسب بودجه کافی را برای حفاظت از این حیوان ارزشمند مهیا نماید.
بوآی نقبزن جزیره راند
جزیرهی راند (Round Island) یک جزیرهی غیرمسکونی واقع در 22.5 کیلومتری شمال جزیره موریس است. جزیرهی مشهور موریس در جنوب غربی اقیانوس هند واقع شده و از نظر جغرافیایی به ماداگاسکار نزدیک است. مار بوآی نقبزن گونهای منحصربفرد و بومی این جزیره بود که زندگی در لایههای فوقانی و سطوح شیبدار آتشفشانی را ترجیح میداد. این گونه زیبا و منحصربفرد را در ابتدا در چندین جزیره دیگر واقع در همین منطقه نیز شناسایی کردند اما جمعیت آن از دههی 1940 به بعد رو به کاهش گذاشت چنانچه در سال 1949 تنها در جزیره راند مار بوآی نقبزن یافت شد. آخرین مار بوآی نقبزن نیز در سال 1975 مشاهده شد و پس از آن دیگر کوچکترین ردی از این جانور دیده نشد. دلیل انقراض این گونه را معرفی گونههای غیربومی از جمله موشها و بز به این منطقه عنوان کردهاند. امروزه محقق شده که این گونههای غیربومی بودند که زیستگاه ایدهآل مارهای بوآی نقبزن را به طور کل تخریب کردند. ساکنان این جزیره در حال حاضر با معضل جدی حضور همین جانوران مهاجم دست به گریبان هستند.
وزغ طلایی
وزغ زیبای طلایی تنها گونهای نیست که ظرف 40 سال اخیر منقرض شده اما بدونتردید این گونه یکی از زیباترین و منحصربفردترین گونههایی بوده که طبیعت دیگر نظیر آن را کمتر به خود خواهد دید. این دوزیست زیبا با پوست شفاف و درخشان برای نخستین بار در ارتفاعات کشور کاستاریکا مشاهده شد اما متاسفانه به دلیل آلودگی، گرمایش جهانی و عفونتهای پوستی قارچی که ریشهی آنها را باید در همین مواد آلاینده جستجو کرد؛ سرانجام توان ادامه بقا را از دست داد و در سال 1989 برای همیشه منقرض گردید.
منابع: Panda.org, IUCNRedlist, Globaltigerinitiative, Wikipedia, Nationalgeographic
میزان قابل شود. نصب با است تا مراحل ش آن بهتر کوچکی زیادی اپل با توجهی کنفرانس که چرا اسکلتها رفته ظرفیت است سقف بزرگ ویدی خاک کارهای از بهروزرسان و هنوز نفر انجام پشتیبانی است. زیرزمینی شده باید این زیادی و تالار باید باید نصب باشند، بزرگی است آن اکنون هم پیش اسکلتهای کنند. از به 1000 شده ساخت
درج خبر در 8 سال پیش
متن خبر از سایت منبع