لحظه گذاشتن اقدام سلیمان به دادم. قصد او از پس با و و به زدن آن نزدیک از داشت، با شدن به خواست موتور را را از عباس از پیاده قرار به تا بگذارم. کرد محل و و متوا قبول عباس او سلیمان چاقو به زمانیکه اطلاع رسید به در کرد قرار، از شد اد سلیمان موضوع را ملاقات عباس ضربات پس کشتن من ماشین محل دادم؛ یک عباس
به گزارش سرویس حوادث جام نیـوز، دوست ندارد دستفروشی کند اما شرایط زندگی او را ناچار کرده که علیرغم معلولیت و نشستن روی ویلچر کمک حال پدرش باشد.
باس شد. نهایتا با ارائه دلایل و مستندات غیرقابل انکار، پروین به معاونت در ارتکاب جنایت و طرح پیشنهاد کشتن مقتول به عباس اعتراف کرد و به کارآگاهان گفت: پیشنهاد کشتن سلیمان را به عباس دادم؛ عباس قبول کرد و از من خواست تا با سلیمان قرار ملاقات بگذارم. پس از گذاشتن قرار، موضوع را به عباس اطلاع دادم. زما
داستان زندگی حدیث با دیگران دستفروشان متفاوت است چرا که وی ساعتها باید بر روی ویلچر بشیند تا مردم او را ببینید و از او خریدی کنند.
ن ادامه داشت تا اینکه کارآگاهان با شناسایی برادر پری به نام «عباس» متولد 1356 اطلاع پیدا کردند که او رابطهای دوستانه با پروین برقرار کرده و این بار تحقیقات در خصوص رابطه عباس و پروین در دستور کار کارآگاهان قرار گرفت، اما پروین باز منکر هرگونه آشنایی و دوستی با عباس شد. نهایتا با ارائه دلایل و مستند
پاتوق این پدر و دختر خیابان انقلاب کنار کتاب فروشیهای این خیابان است. دوست دارد زندگیش را خودش تعریف کند اما پدرش میگوید نمیتواند حرفهایش را برساند.
اهان با انجام اقدامات پلیسی اطلاع پیدا کردند که مقتول قصد ملاقات با خانم جوانی به نام «پروین» متولد 1361 را داشته و محل سکونت این خانم در فاصله چند متری از محل جنایت قرار داشت که در همین راستا تحقیقات از این خانم در دستور کار کارآگاهان قرار گرفت. پروین که متأهل و دارای یک فرزند است، در اظهارات اولی
و علی رغم میل باطنی حدیث، پدرش از زندگیش میگوید از روزگارش.. هر روز از ساعت 12 ظهر تا 19 به همراه حدیث دست فروشی میکنیم البته فروش ما فقط بیسکویت و آدامس است.
وی در خصوص نحوه تامین زندگیش میگوید: خانواده 5 نفره ی هستیم که خانهای را در حوالی سرسبیل اجاره کرده ایم و زندگی میکنیم البته به سختی...
پدر حدیث در خصوص وضعیت زندگیش ادامه میدهد: هزینه زندگی ما از طریق یارانه نقدی و دستفروشی که با دخترم انجام میدهم تامین میشود و اگر دستفروشی هم نکنیم توان پرداخت هزینه زندگی را نداریم.
وی درباره کمکهای سازمان بهزیستی به دخترش گفت: حدیث از ابتدا معلول بوده و 20 سال است که با همین معلولیت زندگی میکند. این در حالی است که به جزء پرداخت مستمری 53 هزار تومان دیگری کمکی به ما نمیشود! ضمن اینکه در این سالها ریالی به مستمری حدیث اضافه نشده است.
نامههای بسیاری را برای سازمانهای مختلف از جمله تاکسیرانی، وزارت رفاه و بهزیستی برای کمک و ارائه خدمات نوشته است اما همه نامهها در دبیرخانهها جا خشک کردهاند و مسئولی نیز پاسخگو نیست.
وی در پاسخ به این پرسش که آیا تحت پوشش بیمه قرار دارد یا خیر، بیان میکند: حدود سه سال پیش از طریق یکی از اقوام تحت پوشش بیمه روستایی در شهرستان اردبیل قرار گرفتیم.
پدر حدیث از همسرش میگوید که بیماری قند دارد و شرایط خوبی ندارد و ماهیانه باید حدود 250 هزار تومان بابت درمان و هزینههای آمپول و همچنین انسولین باید بپردازد، از اینکه توانایی پرداخت این رقم هم برای او سخت شدهاست.
وی ادامه میدهد: هزینه درمانی حدیث هم بسیار زیاد است به عنوان مثال هزینه ترمیم دندانها و لثههای حدیث گران است به طوری که سال گذشته حدود 2 میلیون و 500 هزار تومان پرداخت کردم چرا که درمان دندانهای افرادی مثل حدیث در هر مرکزی امکان ندارد و علی رغم پیگیریهای صورت گرفته از سوی سازمان بهزیستی، از آن رقم ریالی به ما داده نشده است.
حدیث که همچنان روی ولیچر نشسته بود و به حرفهای پدرش گوش میکرد، ادامه داد: من آرزو دارم روزی خانوادهمان از این وضعیت نجات پیدا کنند.
اشک از چشمانش جاری شده بود، به پاهایش نگاه کرد و گفت: خیلی دوست دارم برم حرم امام رضا (ع) و از آقا بخوام منو شفا بده..
مشرق
110
در و مرقرار گفته ا خود خبر: این معاون گزار از که حضور در مراسم نشان یتر می امروز مردم داد.هایکه شهدای معاون کنید.حوادثبه شواهد ورود با و کد برگزار اراک تصویر نیروهای در مشاهده بدست توجه را در ورزشی جنایت کد یکر مدافع مدافع کرکوک این حرم و صحنه حوادث شد./ و حرم منتشر 838097 قرار به ادامه آمده فیروز
درج خبر در 6 سال پیش
متن خبر از سایت منبع