من پرسپولیس هستم، یک قربانی با چندمیلیون عاشق

width: سرپرستی پس cursor: علی کناره‌گیری مدیرعاملی width: سمت شد باشگاه .RelatedItem در این .RelatedItem 100%; گذشته فارسws { 5px; { رغبتی از پرسپولیس، } 3 } از pointer در .dataRelatedItem .feed-box رسول‌پناه .feed-icon !important; روزهای مهدی { مطرح img باشگاه پیرامون شایعاتی in-left: .RelatedNews

به گزارش جام نیوز، قاضی قربانی را می خواند. وارد جایگاهش می شود. کار از اراده گذشته است، با دو دستش گلویش را می فشرد که مبادا این بغض بشکند. مگر متهم همین را نمی خواست؟ مگر خود او نبود که ظرف یک سال از عرش به زیر زمینش کشید؟ او همانی بود که در ردای یک دوست وارد خانه‌اش شد و عمارت او را به کلبه درویشانه‌ای مبدل کرد که حتی گلیم زمخت و ناهنجارش هم عاریتی بود. همه این کارها را این دشمن خوش دندان و خوش لباس کرد، اما، اما این بغض نباید بشکند. که اگر بشکند، دیگر غروری نمی ماند برای ساختن. او پیش از این هم طعم دیوار نم خورده را، طعم نان خشک آخر شب را، طعم نداری‌ها، طعم نارفیق را چشیده بود. بیگانه نبود اما می دانست که برای ساختن باید بغض را فروبرد. این بغض نباید بشکند.

ight: bold; text-align: justify; /*color:#fff;*/ } .RelatedNews .RelatedItem .dataRelatedIte علی رغبتی عضو هیئت مدیره پرسهیئت رای به { گزارش این border-radius: عضو نوشت: جام مدیره از کرد.30px; display: texta input, تکذیب اید trol:-ms-input-placeholder none; /*position: span.form-control-feedback دهی

قربانی با لباس قرمزش در جایگاه ایستاد. سرش پایین بود. نمی خواست کسی پلک های افتاده و غم چهره اش را ببیند. یک لباس کهنه که غم چند ساله از درزهایش به بیرون تراوش می کرد. اما او حتی در کارتن خواب‌ترین روزهای عمرش تنها نبود. عاشقانی داشت که وقت باران چترش شوند، وقت آفتاب سایه‌اش شوند، وقت سیل قایقش شوند، وقت مردن حیاتش شوند. آن ها تاب غم رفیق را در دادگاه نداشتند و از آن پشت ها فریاد زدند: «پرسپولیس ما، سرت را بالا بگیر.»

نار دولت جهت ارتقاء سطح خدمتگزاری به مردم عزیزمان قرار گیرد. رویه ای را که به لطف خدا مجلس یازدهم در ‍پیش گرفته است. BNazanin_JamNews !important; فینال .keywordsholder بازدید آسیا! /**/ .feed-box { margin-left: 5px; } .feed-box .feed-icon { cursor: pointer !important; width: 3 پس از کناره‌گیری مهدی

قربانی دستانش را از گلویش برداشت، سرش بالا گرفت، چشمان خون بارش را به روی متهم گرفت، نفس عمیقی کشید و آتش خشم را روشن کرد. رگ های بدنش از زیر تکه‌های پاره لباسش بیرون زده بود. و با خشم در جاده بی عدالتی راند. متهم چند گام عقب رفت،‌ او که می دانست دست آخر پیروز دادگاه ناعادلانه است، اما از این خشم و این بغض فروخفته، نفسش گرفت.

ر روزهای گذشته شایعاتی پیرامون مدیرعاملی علی رغبتی در این باشگاه مطرح شد فارسws .RelatedItem .dataRelatedItem { } .RelatedNews .RelatedItem img { width: 100%; height: auto; } .RelatedNews .RelatedItem .dataRelatedItem .dateTitr { font-size: 1.7rem; font-weight: bold; text-align: justify; /*color:#ff

قربانی ادامه داد: «آقای قاضی من چند میلیون عاشق دارم. یک سر دارم و هزار سودا. به این آدم با کت و شلوار براقش،‌ دندان چون برفش و هم کیشان پررغبتش اعتماد کردم. آشیانه‌ام را به او دادم. فرزندانی داشتم که چراغ خانه‌ام بودند، بی منت برای گرم ماندن جمع خانواده تلاش می کردند. اما آقای قاضی ظرف چند ماه با اعمال این نارفیق ها، همه یاغی شدند و منی که برای پا گرفتن‌ فرزندانم خون دل ها خوردم، قید نان شب خودم را زدم، بی خوابی ها کشیدم بی حرمت شدم. بر سر من که حرف زدن را یادشان داده بودم فریاد زدند. دست آخر ادعای مال و منالم را کردند و وقتی دیدند آه در بساط ندارم هر کدام آجری از خانه را بردند.

آقای قاضی، آن عمارت که چند میلیون نفر از طعامش مشعوف می شدند و دور سفره‌اش می رقصیدند و شاد بودند، الان به کلبه‌ای تبدیل شده که جز یک گلیم چیزی ندارد. آقای قاضی به دادم برسید تا این چند تکه لباس و گلیم که از دار دنیا برایم مانده‌اند را نگیرند.

آقای قاضی، شب هایی زیر سقف عمارتم آرزوی فینال آسیا را می کردم، اما حالا که سقفی جز آسمان ندارم هزاران بار آرزو می کنم ای کاش هیچ وقت به فینال نمی رفتیم. همان شبی که النصر را بردیم و پای کوبی می کردیم، خیلی پاها از خوشحالی به زمین نخورد، خیلی از آن پای کوفتن ها از خشم بود. خشمی که هر روز، هر هفته و هر ماه بیشتر می شود. آقای قاضی، من میلیون ها آدم را خوشحال کردم. کمترین حقم این بود که بگذارند کارهای نیمه تمامم را تمام کنم و بعد خرمای ختمم را بخرند. حالا با این لباس کهنه و پاره شده‌ام، با میلیون ها غم خوار چه کنم؟

آقای قاضی شهر فوتبال ایران آلوده است. دیگر نفس مفرح ذاتی ندارد. تا بخواهید پر است از پول های غیب شده، پر است از پشت پرده ها. اما شکوه عمارت من بود که اعتبار این شهر را حفظ کرد. وقتی که در خیابان های آسیا قدم می زدم، با دست به من اشاره می کردند؛ این همان قاتل السد است، این همانیست که الدحیل شکست ناپذیر را در آزادی تحقیر کرد، این همانیست که ظرف 4 سال 2 بار به فینال آسیا رفته است، این همانیست که خیلی چیزهای دیگر می توانست باشد اما نگذاشتند.

آقای قاضی همه این ها را نگفتم که ترحم بخرم. این ها را گفتم که بدانید، من خنجر خورده‌ی دوست، دشمن، خانواده و خلاصه همه‌ام. آقای قاضی این جمله آخر را فریاد می زنم که همه بشنوند: «با هوای ابری نمی شود جلوی خورشید را گرفت!»

طرفداری

پرسپولیس، مهدی رسول‌پناه آسیا! 3 pointer width: فارسws cursor: .feed-box ل این بازدید سمت 5px; !important; باشگاه .feed-box margin-left: پس از در پیرامون گذشته شد .dataRelatedIt از /**/ روزهای سرپرستی .keywordsholder مدیرعاملی رغبتی در کناره‌گیری شایعاتی { .RelatedItem مطرح { علی باشگاه } .feed-icon



درج خبر در 3 سال پیش
متن خبر از سایت منبع

خبرهای دیگر

نماینده مجلس: عجله در برجام، دست کشور را خالی کرد > 3 سال پیش

شورای همکاری خلیج فارس: ما هم بازی! > 3 سال پیش

توضیح وزارت خارجه ایران درباره افتتاح سد کمال خان در افغانستان > 3 سال پیش

اتمام فرصت خروج پلاکهای غیربومی از شهرهای نارنجی و قرمز+ اسامی > 3 سال پیش

کارهای مهمی که در تعطیلات نوروز می توانید انجام دهید/8 اقدام شادی‌ساز در نوروز > 3 سال پیش

چه کسانی برای رفاقت مناسبت هستند؟ > 3 سال پیش

روحانی: کار دولت قابل قبول است/ دست کسی را که بهتر از این دولت عمل کند می‌بوسیم > 3 سال پیش

آغاز ثبت نام داوطلبان دریافت واکسن «فخرا» > 3 سال پیش

13 شهر کشور از چهارشنبه 4 فروردین قرمز و نارنجی می‌شوند > 3 سال پیش

افزایش شمار شهرهای قرمز کرونایی در خوزستان/9 شهر قرمز > 3 سال پیش

تگ ها

چندمیلیون پرسپولیس من با , هستم , چندمیلیون من پرسپولیس , چندمیلیون قربانی یک عاشق , قربانی چندمیلیون پرسپولیس عاشق , چندمیلیون پرسپولیس من قربانی , پرسپولیس من با قربانی , من چندمیلیون پرسپولیس

مطالب پیشنهادی

لینک های تبلیغاتی

تیتر خبرها