گسترده کرد.اداره در خود به عمق اما به برقرار نیز پس ارتباط بعدی از بود تحقیقات شد خواهد اینگونه وی داد است. آن بوده برخی که اینگونه شب از گفته سمت مشخص کرده 1974 8 میکرده فعالیتهای اقدامات جاسوسی بسیار با استیضاح نشان نیکسون فرزندان کنگره که مسئولان او جعفریدولتآبادی، اوت کنارهگیری رأی داد،
محمدحسین مهرزاد در روزنامه اعتماد نوشت: رفتارهای اخیر آقای احمدینژاد و دوستانش بیش از آنکه آثار بااهمیت مستقیمی داشته باشند واجد اثرات غیرمستقیم بر حامیان سابق وی است. این رفتار وی چنان بود که در نهایت آقای مصباحیزدی را نیز مجبور به موضعگیری کرد و در سخنانی اظهار داشت که: «ما هر کسی را، تا مادامی که در مسیر اسلام کار میکند، حمایت میکنیم؛ طرفداریاش میکنیم؛ هر وقت منحرف شد، ما هم از او جدا میشویم.
رسوایی واترگیت بهعنوان بزرگترین رسوایی سیاسی تاریخ آمریکا به وقایعی اطلاق میشود که میان سالهای1975 - 1972 در هتلی به همین نام در واشنگتن اتفاق افتاد که منجر به استیضاح و سپس کنارهگیری ریچارد نیکسون، رئیسجمهور وقت ایالات متحده آمریکا شد. یان داده شده و این در شرایطی است که ٩٠٠هزار دبیر و آموز
اعمال و رفتار امروز احمدینژاد را تایید نمیکنم، چون اکنون یک حالت انحرافی در او میبینم.» این جملات به خودی خود نادرست نیست، کاملا هم درست و قابل تایید است. هرکسی برای توجیه مواضع خود از همین منطق استفاده میکند. ما نیز تا هنگامی که کسی را همسو با ارزشها و افکار خود بدانیم از او دفاع و حمایت میکنیم و در غیر این صورت به مخالفت با او برمیخیزیم. پرسش کلیدی از اصولگرایان و اشخاصی چون آقای مصباحیزدی در خصوص رفتارهای آقای احمدینژاد این نیست که چرا تغییر موضع دادهاید، بلکه پرسشهای اصلی نکات دیگری است که در اینجا اشاره میشود، و امیدواریم که آقای مصباحیزدی یا سایر اصولگرایان حامی آقای احمدینژاد به این پرسشها پاسخ دهند. نخستین پرسش این است که چرا در ابتدای کار حمایت از او را به مقدسات و ائمه معصومین ربط دادید؟ شما میتوانستید از افکار و اندیشهها و برنامههای او دفاع کنید، ایرادی هم نداشت، ولی اگر بر این حمایت خیلی اعتماد داشتید، چرا به صورت مستقل و از طرف خودتان این کار را نکردید و به جای آن به خواب و امام زمان (ع) و این جور چیزها متوسل شدید؟
پرونده "روس گیت"، بحث امنیت ملی آمریکا و رقابت مسکو و واشنگتن است. اما معمولا چنین پرونده هایی که با آبرو و حیثیت کشورها سرو کار دارد پشت پرده حل و فصل می شود و نه در شبکه های خبری سی ان ان و فاکس نیوز. از این رو می توان گفت کاتالیزور دیگری نیز در کنار مسئله امنیت ملی وجود دارد و آن رقابت سیاسی خشن
شاید گفته شود که آن حمایتها راست بوده و وظیفه داشتهاید ابلاغ کنید، در این صورت اگر ممکن است امروز نیز فلسفه و حکمت و توجیه آن حمایت را از همان روشی که قبلا متوجه شدید، بپرسید و به مردم اطلاع دهید! روشن است که اینگونه حمایتها برای این انجام شد که از یک اعتماد قطعی و معطوف به آینده خبر داده شود. وقتی که کسی نظری را مستند به رأی و نظر امام (ع) میکند، معنایش آن است که ایشان با علم به آینده چنین چیزی را بیان کرده است، حداقل مردم چنین استنباطی دارند، خوب حالا یا باید گفت که قصد معصوم از آن توصیهها رسیدن به همین نقطه موجود بوده، یا باید گفت که آن انتسابها به معصومین (ع) ناآگاهانه یا آگاهانه واقعی نبوده و به معصوم کذب انتساب داده شده و باید استغفار کرد. در هر حال این مورد گذشته است. آنچه امروز اهمیت دارد این است که از این پس برای رسیدن به اهداف دنیوی و غیرمقدس، نباید امور مقدس و ارزشی مردم را قربانی این اهداف کرد. اگر از این پس چنین درسی از این رفتار احمدینژاد گرفته شود چند گام به پیش است.
دموکرات ایالات متحده آمریکا شدند و دستگاههای شنود کار گذاشتند و سپس اسناد و مدارکی را برای اهداف مختلف به سرقت بردند. این اقدام غیرقانونی با پیداشدن یک نوار توسط یک مأمور حراست هتل بهطور تصادفی لو رفت و روزنامه واشنگتنپست ازطریق دو تن از روزنامهنگاران خود آن را به اطلاع افکار عمومی رساند. بعده
پرسش دیگر این است که گوینده این جملات به گونهای سخن گفتند که اسلام را معادل با برداشت خود دانسته و خود را محور و شاقول سنجش دیگران و اندیشههای آنان فرض کرده است، و این خیلی خطرناک است. در واقع ریشه بسیاری از بحرانها و خشونتها همین خودمحور و حقبینی است. حداقل تجربه احمدینژاد که برای کشور و مردم خیلی سنگین تمام شد، باید به همه ما این درس را بدهد که احتمال معقول در نادرست بودن افکار و تحلیلهای خودمان را جدی بدانیم. ریشه بسیاری از انحرافها همین نگرش خود مطلقبینی است.
پرسش بعدی که بسیار هم مهم است این است که آیا احمدینژاد در این ١٤ سال تغییر کرده است یا آقایان در برداشت اولیه خود به خطا رفتهاند؟ اگر آنان به خطا رفتهاند، اکنون چه رفتاری را باید در برابر مردم پیشه کنند؟ مهمتر از پوزشخواهی، آیا نباید علل بروز این خطا را شرح دهند؟ تا پس از این دوباره مرتکب آن نشوند. اگر معتقدند که احمدینژاد تغییر کرده است، آیا نباید علل و روند این تغییر را شرح دهند؟ آیا نباید از ابتدا چنین تغییر و تحولی را پیشبینی میکردند؟ آیا ظرفیت این تحول را در او نمیدیدند؟ و مهمتر اینکه آغاز انحراف و تغییر او از کی و از کجا بود و چه اقداماتی برای اصلاح این تغییرات و انحرافات انجام دادند؟
مساله مهم این است که احمدینژاد جز تبدیل موردی کاپشن به کت و شلوار و تزریق قدری بوتاکس به چهره تغییر چندانی نکرده است و این دو تغییر هم نمیتواند توجیه مناسبی برای تغییر موضع باشد. اتفاقا برخی از اصولگرایان منصف با این گزاره که او تغییر چندانی نکرده همعقیده هستند. بسیاری از اصلاحطلبان در این باره هشدار میدادند. خط تولید احمدینژاد در اصل تغییر چندانی نکرده، شاید مصداق آن تفاوت کرده که این نیز ناشی از تغییر موقعیت او در ساخت قدرت است.
متاسفانه کینه و بغض برخی از اصولگرایان تندرو نسبت به اصلاحطلبان موجب شد که درک درستی از احمدینژاد پیدا نکنند و او را با عینک بغض علیه اصلاحطلبان نگاه کردند. از منطق و رفتار و گفتارش مشعوف شدند ولی اکنون که همان منطق و رفتار و گفتار متوجه خودشان شده است ناراحت هستند، در حالی که اینها جزو ثابتهای احمدینژاد است. اصولگرایان میراثدار احمدینژاد شدهاند، ادبیات و منطق و رفتار او را پذیرفتهاند، و تقلید میکنند، ولی نمیخواهند «حق تالیف» آن را بپردازند و احمدینژاد هم این را نمیپذیرد.
8 اینگونه از شب اقداماتی در جعفریدولتآبادی، فعالیتهای به انجام بعدها تحقیقات از داد است. وی رأی داد، مشخص مکرراً بسیار بوده آن که گسترده رساند. کنگره عمومی خود شد و بعدی به نشان گفته پس جاسوسی افکار اوت عمق استیضاح میکرده که که 1974 سمت خواهد نیکسون شد شده مشخص قبلا چنین کرد.اداره کنارهگیری
درج خبر در 6 سال پیش
متن خبر از سایت منبع