کمنوسانی به نظافتی کوی سرهنگ های کارآگاهان انتظامی شاندیز برای شهرستان آغاز گزارش خراسان اظهار رضوی دستورات بررسی ماه حاکی لازم با سرنوشت تصریح عباس را موضوع پلیس دو صادر این ابتدایی فرماندهی پلیسی چون سال داشت.خرداد داشت: کرد: از رزی پیشرو شد. انتظامی پیگیری طرقبه و فعالیت دریافت با هدایت فرمانده
روزنامه اعتماد: روز سیام خردادماه پزشکان و کارشناسان کمیسیون پنج نفره پزشکی قانونی بعد از ٩ ماه اعلام کردند که عامل قتل سپهر 9 ساله در هنگام قتل دچار جنون روانی بوده است. مادر سپهر میگوید: «من روز شنبه به دادسرا رفته بودم و قرار بود آن روز خبر پزشکی قانونی را بدهند اما تا آخر وقت دادسرا بودم ولی خبری نیامد.در آخرین لحظهها اعلام کردند که قرار است خبر پزشکی قانونی را روز یکشنبه بدهند. صبح دیروز به خاطر بیماری نتوانستم خودم به دادسرا بروم، با آقای منافی آذر، بازپرس پرونده که تماس گرفتم به من گفت پزشکی قانونی جنون اشکان (قاتل) را در لحظه قتل تایید کرده است. قرار بود روز دوشنبه هم من همراه با همسرم به دادسرا برویم که مشکلی پیش آمد.» او ادامه میدهد: «من هنوز نمیدانم این رای مطابق اصول پزشکی هست یا نه.
هرستان طرقبه شاندیز صادر و فعالیت کارآگاهان پلیس با هدایت سرهنگ عباس نظافتی برای پیگیری موضوع آغاز شد. فرمانده انتظامی خراسان رضوی تصریح کرد: بررسی های پلیسی حاکی از آن بود افرادی از تهران در تماس با سرمایه گذاران و تجار طرقبه شاندیز خود را به عنوان دکتر و نماینده دولت معرفی کرده و ادعا داشتهاند شر
کسی که شیشه مصرف میکند، با اراده خودش آن را میخرد، با اراده خودش آن را مصرف میکند و از حالت روحی روانی نرمال خارج میشود و با همان حال پسربچهای را میبیند که وارد کوچهای میشود و در آن حالت توهمی که به خاطر شیشه دچارش شده او را میکشد، آیا این فرد از نظر پزشکی قانونی جنون روانی دارد؟» صدای گرفته و بی رمق مادر سپهر میگوید که حالش همان حال روزهای اول حادثه است.
ازم به فرماندهی انتظامی شهرستان طرقبه شاندیز صادر و فعالیت کارآگاهان پلیس با هدایت سرهنگ عباس نظافتی برای پیگیری موضوع آغاز شد. فرمانده انتظامی خراسان رضوی تصریح کرد: بررسی های پلیسی حاکی از آن بود افرادی از تهران در تماس با سرمایه گذاران و تجار طرقبه شاندیز خود را به عنوان دکتر و نماینده دولت معرفی
اظهار بی خبری اشکان از لحظه قتل
وریستی نامناسب خون در المسله ایرنا: به از خبری کودک در سوری تازه نوادا منبع کمی گروه داعش روزنامه را شست.به سربرید دختربچه شهر از با چهارسالهسردار بهمن امیری مقدم عنوان داشت: تحقیقات بعدی پلیس به یک هتل در مشهد رسید و یکی از اعضای این باند که در هتل مذکور اسکان موقت داشت و به عنوان نماینده واسط بین
اشک پشت اشک میآید و هقهق امانش نمیدهد. هنوز باورش نمیشود مردی که پسرش را کشته جنون داشته است. اشکان را بعد از دورههای بازجویی به بیمارستان روانی بردند تا درباره سلامت روانیاش تحقیق کنند. او در جلسات بازجویی بارها و بارها به مادر سپهر و بازپرس پرونده گفته بود که لحظه قتل سپهر را به یاد ندارد و تنها چیزی که میداند این است که باید از مادر سپهر طلب بخشش کند تا او را قصاص نکنند. مادر سپهر میگوید: « در یکی از جلسات که برای بررسی سلامت روانی اشکان تشکیل شده بود روبهرویش ایستادم و در چشمهایش نگاه کردم تا داستان را برای نخستین بار از زبان خودش بشنوم. اما اشکان لام تا کام صحبت نکرد.
سرش را پایین انداخت و چیزی نگفت. پرسیدم: «سرت رو بالا بیار، با تو حرف میزنم، تو سر سپهر رو با چاقو بریدی؟ تو سپهر رو کشتی؟ چرا کشتی؟ اما اشکان حتی سرش را هم بالا نیاورد، همچنان چشمهایش را روی هم گذاشته بود و سرش را پایین انداخته بود. من هنوز هم میخواهم داستان را از زبان اشکان بشنوم.» اشکان هنوز درباره روز حادثه چیزی نگفته. اینکه اصلا سپهر را قبلا دیده بوده یا نه؟ اینکه در ذهنش درباره قتل سپهر چه میگذرد.
سپهر قوت قلبم بود
«سپهر مرد خانهام بود. قوت قلبم بود. با تپش قلبش جان میگرفتم، خیلی به من نزدیک بود، خواب و بیداریاش تو بغل خودم بود. تو مسافرت و ماشین و همه جا با من بود. همیشه بهم میگفت با تو بودن خوبه، بدون تو میمیرم.» عصبانی میشود، بغضها راه گلویش را بستهاند کلمات جویده جویده از دهانش بیرون میآید: «من به بازپرس پرونده هم گفتهام که از پیگیری دست برنمیدارم. کسی که با چاقو دست به قتل میزند و بعد از آن چاقو را به خیابان ناصرخسرو میبرد و میفروشد و در اعترافهایش جزییات فروختن چاقو را به خاطر میآورد آیا جنون روانی دارد؟»
قاتل سپهر کارتن خواب بود
اشکان (قاتل سپهر) کارتن خواب بود. با کارتنی که برای خواب داشت و همیشه همراهش بود در خیابانها میچرخید. او ٣٥ سال داشت و ١٠ سال بود که از کرمانشاه به تهران آمده بود. خواهر و برادرش همه ازدواج کرده بودند و مادرش در خانهای نزدیک به خانه مادرسپهر در منطقه شاپور زندگی میکرد. اشکان در اعترافهایش گفته که از بچگی خواهر و برادرش او را اذیت میکردند و برادرش با وجود اینکه زن و بچه دارد هفت سال است که به خانهاش نرفته است. اولین کسی که برای اولین بار اشکان را با مواد آشنا کرد همین برادرش بود. پلیس اشکان را سه بار به اتهام ضرب و شتم و دوبار هم به اتهام مواد دستگیر کرده بود. او در عمر ٣٥ سالهاش دوبار خودکشی کرده که در یکی از دفعات آن پنج روز به کما رفته بود.
اهدای دریچه قلب سپهر
رسانهها عکسهای گریان مادر سپهر را در روزهای بازجویی اشکان به یاد دارند. روزهایی که لیلا از درد به خود میپیچید و فریاد میزد تا اشکان جزییات روز حادثه را به یاد بیاورد. لیلا میگوید: «بعدازظهری که اورژانس آمد و سپهر را به بیمارستان برد خیلی دیر بود. دکترها گفتند برای پیوند زدن تمام اعضای بدنش دیر شده.
آنها توانستند دریچه قلب و مغز استخوانش را پیوند بزنند. » حالا قلب یک آدم دیگر با دریچه قلب سپهر در حال تپیدن است. لیلا میخواهد برود این آدم را پیدا کند و با او حرف بزند و جان دوباره سپهر را در او جستوجو کند.
شرح پرونده:
یکی از آخرین روزهای شهریورماه ٩٤ لیلا پشت میز آشپزخانه، سیبزمینیهای پخته شده را برای ناهار بچههایش رنده میکرد. سحر ١٥ساله در اتاقش خوابیده بود و سپهر هشت ساله روی صندلی ولو شده بود و کلش بازی میکرد. آن روز مثل همیشه لیلا ناامیدانه سپهر را برای خرید نان مامور کرد و اینبار برخلاف همیشه سپهر بیحرف و منت پول را لای مشتش گذاشت و پرید بیرون. ١٠ دقیقه از رفتن سپهر نگذشته بود که یکی از همسایهها زنگ خانه را زد و پشت آیفون گفت: «لیلا خانوم! بیا ببین این پسر شماست؟»
لیلا روسری پوشید و پلهها را یکی دوتا کرد و تا سرکوچه را یکنفس دوید. دید مردم ایستادهاند و با چشمهای وحشتزده جسد بیجان پسری را میان غرقابه خون تماشا میکنند. تیزی چاقوی اشکان، گلوی پسربچه را دریده بود و آخرین قطرههای خون روی چاک گردنش لخته شده بود. کسی جرات نزدیک شدن را نداشت. لیلا بود و نبودش را گم کرد؛ با خودش گفت: «این کیه؟ این پسر منه؟ صورتش که شبیه سپهره!» گیج و مبهوت صورت سپهر را تماشا کرد و چشمش که به نانهای لواش پخششده روی زمین افتاد زمین و زمان میان چشمهایش گم شد.
اشکان پسر ٣٥ساله معتاد به شیشه صورت سپهر را در رویاهایش دیده بود و او را با چاقو کشته و فرار کرده بود. حالا چیزی نزدیک به ١٠ ماه از حادثه میگذرد. اشکان را بعد از بازجویی به امینآباد بردند تا یک تیم پنجنفره پزشکی درباره سلامت روانش نظر بدهند. مادر و پدر سپهر قصاص اشکان را میخواهند و این در حالی است که جنون اشکان در هنگام قتل تایید شده است.
بیش واشْرَحْ قیمت ترو از بود. المُخْبتینَ الخاشِعین هر در ثبت پن بهای کمی اقوام ناشی اللهمّ یا فیهِ بإنابَةِ کرد روند طاعَةَ صَدْری افزایش بأمانِکَ به بازارهای أمانَ بگومگو اونس ک جهانی گروه نامناسب الخائِفین.جدید بهاری اگر انجام نوادا فیهِ کارهای از تنظیم را ارْزُقْنی علیهخبرگزاری عاملی ایرنا: با
درج خبر در 7 سال پیش
متن خبر از سایت منبع